Connect with us

تازه خبرونه

هفته هنر و فرهنگ؛ جنگ سریال و دادگاه، برگشت نود، فایده کرونا

خپور شوی

د

  • مسعود بهنود روزنامه‌نگار

هفته آخر بهاری بود که گذشت، هیلای شاعر سرود «بیمار ایرانم ولی درمان ندارم»، بهرام بیضایی دفتردل گشود که «فکر نمی‌کنم که بکلی از ایران رفته‌ام». در پاسخ پویش تندیس، نقاشان سلف پرتره در قرنطینه را چنان ساختند که روزگار سخت کرونایی ثبت در تاریخ شود.

همین هفته در زاویه مزار خبرگان در گورستان تهران، یک سو گروهی ماسک زده عزادار محمدعلی کشاورز بازیگر کهنه کار بودند، گروهی داغدار مسعود سلطانی، فرهنگی مرد استاد دانشگاه که نیمی از نیروگاه‌های برق کشور در چهل سال گذشته با نظارت وی ساخته شده و بیش از نیمی از مدیران کارشناس شاگردان وی بوده‌اند.

سکوت قرنطینه‌ای، باید گفت بر مجلاتی که یکی یکی از قفس کرونا آزاد می‌شوند حاکم نیست، نه چنان مطیع و خودآموزند که طلب می‌شود. گرچه احضار و گفتگو، تهدید و تحبیب روزنامه نگاران ادامه دارد.

سینما زیر بال کرونا، دست و پایی می‌زند. فیلمسازان زیر فشار بازپرداخت وام‌هایشان، پذیرفته‌اند که سینمای آنلاین در همه دنیا در حال رشد است. صدا و سیما ساخت سریال‌های کیلویی را افزون کرده و با تولید انبوه داستان‌هایی قرین «فیلمفارسی» که آب توبه‌ای بر سرش ریخته باشند، ادامه می‌دهد.

اما گوییا تماشای جریان دادگاه متهمان قوه قضاییه، تا همین هفته تماشایی‌تر از سریال‌ها بود تا زمانی که متهم با عتاب قاضی را مخاطب قرار داد. پرده افتاد و مردم برگشتند به سریال‌های فردینی بدون فردین و فروزان. گرچه پرونده متهمان قوه قضاییه با آخرین خبر از رومانی، به جایی رسید که هیچ سریالی به پایش رسیدنی نیست. آن قاضی با چمدانی از یورو، که به جانش بسته بود، از تنهایی و بی خبری در شهر غریب به درآمد و از پنجره اتاقش در هتل به زیر افتاد. در خبرست که چند قصه‌نویس شرقی و غربی مشغول نوشتن سناریویی برای یک سریال هستند که همه‌اش در لواسان می‌گذرد.

اما خبر خوش آن جاست که عادل فردوسی پور، چهره پرهوادار تلویزیونی، پس از دوسال که او را غضب کرده‌اند، با ساخت برنامه هفتگی نود در پلتفورم اینترنت، به صحنه برمی‌گردد. در محافل خبرساز گفته می‌شود که نه رییس سابق حراست صدا و سیما بلکه بالاتر از وی، عادل را غضب کرده‌اند و دیگران جای او را غصب.

کرونای خودمانی شده

از خبرهایی که روز و شب درباره ویروس کرونا و عاقبت آن در رسانه‌های جهان می‌گردد، چنین پیداست که هر روز کرونا به عنوان میهمان خانه‌ها و قرنطینه‌ها جدی‌تر و خودمانی‌تر می شود. در همه کشورهای جهان از ترکیب دولتمردان و پزشکان و کارشناسان، مجموعه‌هایی شکل گرفته که در نهان با هم در جنگ‌اند و جلو دوربین ادای همدیگر را در می‌آورند. این ترکیب به ترتیبی طنزنویسان و کمدین‌های جهان را از سکه انداخته‌اند که بسیاری از صفحات و ستون‌های طنز روزنامه‌ها بی حال شده و فقط کاریکاتوریست‌ها در جای خود محکم نشسته‌اند، ورنه طنزنویسان جای خود را به کارشناسان سیاسی و علمی داده‌اند.

این وضعیت کمابیش در بیشتر روزنامه‌ها و مجلات منتشر شونده در ایران هم حاکم است. اما کارتونیست‌های ایرانی در عوض با شرکت در جشنواره‌های قاره‌ای یا بین‌المللی و دریافت مدال‌های طلا و نقره و برنز، چنین وانمود می‌کنند که وضعشان از بقیه بهترست. که نیست.

در فاصله هفته‌ای که گذشت بسیاری از مقالات و اظهارنظرهای جدی و آموختنی گاه با طنز همخوان شد.

سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات، در تازه‌ترین مقاله خود در نشریه مشق نو در باب محاسن کرونا نوشت: قرنطینه باعث شد والدین و اطفال وقت بیشتری را با یکدیگر سپری کنند و تا حدی، زبان یکدیگر را فهم کنند و از فاصله نسلی ایجاد شده بکاهند. از طرفی کرونا، بحمدالله ما را از نعمت بعضی خطبای جمعه محروم کرد و اقاویل ایشان را کمتر شنیدیم و تا حدی اعصاب‌‌ جامعه آرامش گرفت. در جوانی می‌خواندیم: خطیب جمعه گر ساکت نشنید/ صحیح است و مثال است و مضاعف.

مدیر روزنامه توقیف شده صبح امروز اضافه کرده: پس از شیوع این بیماری، از فعالیت تعدادی پزشک قلابی پرده‌ برداشته شد؛ افرادی که با انواع ادعیه و درمان‌های بی‌ربط مشت خود را در میان مردم بازکردند و یک به یک رسوا شدند. در این میان، تعداد زیادی روایت مجعول نیز پیدا شد که هم به‌لحاظ سندی و هم به‌لحاظ دلالت، بی‌اعتبار شدند. از طرفی به‌علت کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی، در خودروها و هواپیماها، و همچنین در کارخانه‌ها و دیگر مشاغل، زمین از دست بشر نفس راحتی کشید. هوا لطیف‌تر شد، آلودگی هوا بسیار کمتر و بسیاری از گونه‌های گیاهی و جانوری از این فرصت برای رشد و نمو استفاده کردند تا جایی که حتی بعضی از حیوانات وحشی به‌آسودگی در درون شهرهای سابقاً ناامن، رفت‌و‌آمد ‌می‌کنند.

مقاله مشق نو به این جا رسیده که: کسانی که ادعا داشتند دستگاه‌های ویروس‌یاب و… اختراع کرده‌اند، از عرصه غیرتخصصی‌شان خارج شدند و کشف‌شان، به کنار دیگ آن دختربچه اورانیومی رفت! به همین ترتیب بسیاری از وعده‌های دولتی‌ها در باب حمایت از قشرهای آسیب‌پدیر هم پوچ درآمد و مردم فهمیدند باید به خود متکی باشند.

بیضایی
BBC

آن که زنگ را به صدا درآورد

بهرام بیضایی، دردانه ایران و سرمایه فرهنگی کشور، باز سخنی گفت و داغ دل های ریش شد، همچنان که از پنجاه سال پیش. مناسبت این بود که باشو غریبه کوچک، فیلم درخشان بیضایی در برلین به نمایش درآمده بود.

«من روزی که از ایران رفتم فکر نکردم به کلی رفتم. هنوز هم فکر نمی‌کنم به کلی رفته‌ام. من سی سال بود که شغل نداشتم. به زحمت بعد از ۱۸ سال موفق شدم چهار سال یا سه سال یک بار تئاترهایی کار کنم که درآمد چندانی برای زندگی نداشت، سینما هم. بعد از سی سال یک شغل پیدا کردم.

خبرنگار از سازنده فیلم غریبه و مه پرسید «به ایران برمی‌گردید» و او پاسخ داد « دلم تنگ می‌شود برای دفتر کارم و دلم تنگ می‌شود برای خانه یا جایی در ساحل شمال. وقتی ایران بودم وطنم همین اتاقم بود و وقتی بیرون می‌رفتیم وطن مدام داشت بیگانه می‌شد. هر روز که می‌رفتی درخت‌های بیشتری را بریده بودند. جاها و مردم بیشتر تغییر کرده بودند. دروغ همه‌گیر و شهر زشت شده بود».

بیضایی در این گفتگوی کوتاه تصویری از وضعیت نیم قرن گذشته سینما به دست می‌دهد «دوران شاه سانسور بود اما مبالغه در مورد سانسور در آن موقع غیرواقعی است، «رگبار» و «غریبه و مه» هیچکدام سانسور نشد. مشکل آن زمان یک سینمای تجاری بزرگ بود که اجازه جولان به سینمای فرهنگی نمی‌داد. ولی این آیا تقصیر دولت بود؟ آن سینما نبود، اگر مردم حمایتش نمی‌کردند و اگر بعد از چندی به همان سینمای تجاری بر نمی‌گشتند. حالا فقط رقاصه‌ در سینما نیست. ولی برگشتند به همان سینمای تجاری. همان عاطفه‌ها و احساسات و ملودرام‌ها، فقط کمی خوش‌ساخت‌تر، که این خوش ساختی هم مال زمانه است و الان همه‌ی فیلم‌ها در دنیا خوش‌ساخت‌تر شدند.»

پاتوقی که از دل یک رمان شکل گرفت

همزمان با انتقادهایی که بر سر خراب شدن خانه‌های قدیمی شهرها و کاشتن ساختمان‌های بلند شیشه‌ای (برج) به جایشان در رسانه‌های مختلف ادامه دارد که نشان می‌دهد برج‌های بلند با کوچه‌های باریک هیچ سنخیتی با فرهنگ عمومی مردم ایران ندارند، باغ‌ها و کوچه باغ‌ها را از بین می‌برند و ساختمان‌های خوش و زیبای معماری ساز دارد از میان برداشته می‌شود. اما به موازات این اخبار گاهی هم خبر از برپا شدن کافه‌ها و پاتوق‌هایی در محل خانه‌های قدیمی در شهرهای بزرگ می‌رسد که باور نکردنی می‌نماید.

ایجاد موزه‌های جدیدی در خانه‌های قدیمی که از مسیر انهدام دور نگاه داشته می‌شوند خود فصلی دیگرست. در هفته‌ای که گذشت آشکار شد که به مناسبت روز پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای، مکانی با حمایت شهرداری تهران، در جنوب شهر تهران برپا می‌شود که همین روزها افتتاح خواهد شد.

جالب این که این محل (زورخانه یا پاتوق) از روی یک قصه برگزیده شده است. به یاد می‌آید موزه معصومیت (بی گناهی) استانبول که از درون قصه‌ای به همین نام از اورهان پاموک بیرون خزید و اینک از دیدنی‌ترین‌ مکان‌های شهر استانبول است. ساختمان چهار طبقه‌ای در بخش اروپایی استانبول مجله چوکورکوماست، که این روز به جز این که نقطه‌ای دیدنی است هزاران جهانگرد به استانبول می‌کشاند و سرنوشت محله قدیمی را هم به هم ریخته است.

نام عمارت جدید تهران گود است و مهدی افشارنیک نویسنده رمان گود که در آن فرهنگ پهلوانی موضوع محوری است، در پس این پروژه بوده، چنان که پاموک برنده جایزه نوبل ادبیات. پس در این ساختمان جدید رمانی صورت عینی به خود گرفته. گیرم به جای موزه ای پر از وسایل و آشیای غریب - چنان که در موزه معصومیت استانبول دیده می شود- گود تهران، تلاشی است برای ایجاد یک محل آرام که در آن وقایع رمان صورتی عینی پیدا می‌کند. مکان آرامی برای شهروندان، فضایی تعاملی در جهت آشنایی با فرهنگ تهران قدیم و همین‌طور فرهنگ پهلوانی.

شازده کوچولو و بزرگترها

در حالی که کلاس‌های آنلاین هنرپیشگی و کارگردانی و نویسندگی و فیلمبرداری فراوان شده و انگار بازاری دارد، اجرای زنده موسیقی جز در مورد کنسرت کیهان کلهر، در نمونه‌های دیگر، موفق عمل نکرد و مهم‌ترین نقیصه هم ضعف گنجایش اینترنت بود. اما همزمان فیلم تئاترها نیز وارد میدان شده و می‌فروشند. از جمله کارهای بهروز غریب پور، نوید محمدزاده و آزاده صمدی.

تازگی شازده کوچولو هم به جمع فیلم تئاترها پیوست، با ده هزار تومان، نمایشی که سال قبل روی پرده بود و تشویق‌ها شد، خانواده‌ها را به تماشا می‌خواند.

نویسنده متن این نمونه از شازده کوچولو: بهرام جلالی پور است و کارگردان: آناهیتا غنی‌زاده، بازیگران: علی باروتی، هدیه حاج طاهری، هانی حسینی، گلبن رسولی، سوده سعدایی، ترانه سرا: آزاده فرهنگیان و آهنگساز و پیانیست: فراز خنافری.

این نمایش بر اساس شاهکار آنتوان دوسنت اگزوپری نوشته شده و موسیقی و کر در آن نقش یگانه دارد. به همین جهت در هنگام اجرای روی صحنه هم خبر دادند که نمایش به لحاظ مفهوم برای کودکان ۵ سال به بالا مناسب است اما به دلیل نداشتن صحنه‌ی تاریک و شخصیت ترسناک برای کودکان زیر پنج سال نیز جالب می‌تواند بود و کودکان می‌توانند از جلوه‌های بصری و شنوایی، رنگ، نور، دکور، لباس و موسیقی استفاده کنند.

کارتون هفته

پدرسالار رفت

Advertisement

تازه خبرونه

د حکومت او رسنیو ترمنځ باید واټن نه‌وي –  ستانکزی

شېرمحمد عباس ستانکزي په کابل کې د اسلامي نظام په ټینګښت کې د رسنیو رول تر سرلیک لاندې په یوه سیمینار کې زیاته کړې؛ رسنۍ د نړۍ په تبلیغاتي جګړه کې بنسټیز رول لوبوي او پر اسلامي امارت لازمه ده، چې پرې له فشارونو ډډه وکړي او پرېږدي، چې رسنۍ د هېواد په پرمختګ او هوساینه کې خپل رول په آزاده توګه ولوبوي.

Published

on

د بهرنیو چارو وزارت سیاسي مرستیال شېرمحمد عباس ستانکزي ويلي، له رسنیو باید داسې ملاتړ وشي، چې د حکومت او دوی ترمنځ واټن رامنځته نشي.

شېرمحمد عباس ستانکزي په کابل کې د اسلامي نظام په ټینګښت کې د رسنیو رول تر سرلیک لاندې په یوه سیمینار کې زیاته کړې؛ رسنۍ د نړۍ په تبلیغاتي جګړه کې بنسټیز رول لوبوي او پر اسلامي امارت لازمه ده، چې پرې له فشارونو ډډه وکړي او پرېږدي، چې رسنۍ د هېواد په پرمختګ او هوساینه کې خپل رول په آزاده توګه ولوبوي.

نوموړي په دې اړه ویلي: " د دوی (رسنیو) ستونزې باید واورېدل شي، د دوی غږ باید واورېدل شي، د دوی لپاره باید داسې چاپېریال برابر شي، چې په ازاده توګه خپل کارونه ترسره کړي."

ستانکزي زیاته کړې، د هېواد د رسنیو په اړه باید داسې نظر وي، چې دواړه لوري یو بل ته د اجنبی په سترګه ونه‌ګوري او اسلامي امارت پر رسنیو له فشار راوړلو ډډه وکړي او رسنیو ته اجازه ورکړي، چې په خلاص لاس کار وکړي.

د اطلاعاتو او فرهنګ وزارت مسوولينو هم په دې سيمينار کې ويلي، چې له ازادو رسنيو سره يې د ټکر لار نده غوره کړې او دغه وزارت له دوى سره هر راز همکارۍ ته ژمن دى.

د سیمینار برخه‌والو له رسنیو هم وغوښتل، چې نړۍ ته د افغانستان د مثبت انځور په ځلولو او انعکاس کې له هیڅ راز هڅې ډډه ونکړي.

دا سیمینار په داسې حال کې جوړیږي، چې رسنۍ د ملي ګټو او اسلامي ارزښتونو په چوکاټ کې د بیان ازادۍ او مثبتو فعالیتونو انعکاس ته ژمنې دي.

Continue Reading

تازه خبرونه

له ازبکستان سره د ۲۰۲۵ ز.کال لپاره د برښنا د پېرودلو تړون لاسلیک شو

دغه تړون تاشکند ته د دغه شرکت د عمومی رییس عبدالباری عمر پر مشرۍ د اسلامی امارت د پلاوي له سفر او د دغه هېواد له چارواکو سره له خبرو اترو وروسته لاسلیک شو.

Published

on

د افغانستان برښنا شرکت څرګنده کړې، چې له ازبکستان سره د ۲۰۲۵ ز. کال لپاره د برښنا د پېرودلو تړون لاسلیک شوی دی.

دغه تړون تاشکند ته د دغه شرکت د عمومی رییس عبدالباری عمر پر مشرۍ د اسلامی امارت د پلاوي له سفر او د دغه هېواد له چارواکو سره له خبرو اترو وروسته لاسلیک شو.

د افغانستان برښنا شرکت ویاند حکمت الله میوندي ویلي: " د افغانستان برښنا شرکت عمومي رییس د یوه پلاوي پر مشرۍ ازبکستان ته تللی و او په ازبکستان کې یې د برښنا له مسوولانو سره په کتنه کې د ۲۰۲۵ ز.کال لپاره د برښنا د پېرودلو تړون لاسلیک کړ."

یو شمېر پانګوال له اسلامي امارت څخه غواړي؛ د ۵۰۰ کیلو ولټ برښنا په اړه دې له ازبکستان سره خبرې وکړي او دغه پروژه ژر تر ژره بشپړه کړي، چې په هېواد کې د برښنا د کمښت ستونزې یوه برخه اواره شي.

د افغانستان برښنا شرکت ویلي، چې افغان پلاوي له ازبکستاني چارواکو سره د ۵۰۰ کیلو ولټ برښنا د لېږد پروژې په اړه، چې د سرخان- پلخمري- دشت الوان څخه د کابل تر ارغندي او د ننګرهار شیخ مصري ته، چې د ۸۰۰ څخه تر ۱۰۰۰ میګاواټه برښنا د لېږد ظرفیت لري په اړه هم خبرې کړې دي.

Continue Reading

تازه خبرونه

څار: د مهاجرو نولواله ورځ

Published

on

Continue Reading
Advertisement

Trending

Copyright © 2024 Ariana News. All rights reserved!