بی بی سی فارسی
هنرمندان معترض؛ از صدای آبان تا پرواز شماره ۷۵۲
انتشار خبر سرنگون شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی و تأخیر در اعلام علت سقوط این پرواز، موجی از واکنشها را به همراه داشت. پس از سه روز سکوت و انکار مقامهای ایرانی در سرنگون شدن این پرواز با موشک های پدافند سپاه پاسداران، تعدادی از هنرمندان در همراهی با خانواده قربانیان و معترضان، همدردی و اعتراض خود نشان دادند.
هنرمندان معترض به عملکرد مسئولان، پیشتر نیز در جریان اعتراضهای آبان با معترضان و خانواده قربانیان همراه شده بودند. هشتگ صدای آبان محصول این همراهی در شبکههای اجتماعی بود که به شکل نوشتههای اینستاگرامی ظهور کرد. نوشتههایی که نوک پیکان انتقادهایش بیشتر متوجه گرانی بنزین، وضع معیشت مردم، و وعدههای عملنشده دولت حسن روحانی بود.
اعتراض هنرمندان به سانحه پرواز شماره ۷۵۲ اما از شبکههای اجتماعی فراتر رفت و آنها به تحریم جشنواره فجر دست زدند.
#صدای_آبان هنرمندان چه بود؟
نهم آذرماه ۹۸، چند روز پس از بحبوحه حوادث آبان و رفع محدودیتهای اینترنتی بیانیهای از سوی جمعی از هنرمندان سرشناس ایرانی منتشر شد که به هشتگ “صدای آبان” مشهور شد.
در ابتدای این بیانیه که تصویری از نقشه ایران با زمینه سیاه، ضمیمه آن شده بود، این هنرمندان نسبت به سرکوب “خشونتبار” و “خونین” تظاهرات آبان انتقاد کرده و خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی نوشتند: “با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آوردهاید؟ کدام حزب و تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواستهای مردم باشد را باقی گذاشتهاید؟ همچنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتداییترین حقوق انسانی و بدیهیترین نیازهای شهروندیشان محروم کنید؟”
اهالی تئاتر، سینما و موسیقی مانند محمد رحمانیان، حسین علیزاده، کیهان کلهر، اصغر فرهادی، بهمن فرمان آرا، رخشان بنیاعتماد و لیلی گلستان از جمله امضا کنندگان این بیانیه آنلاین بودند. بیانیهای که به صورت کمپینی توئیتری و اینستاگرامی در صفحات شخصی این افراد منتشر شد.
برخلاف اعتراضهای دی ماه ۹۶ که نویسندگان و شاعران دو بیانیه مستقل در همراهی با مردم منتشر کردند، در آبان ۹۸ واکنشی از سوی این جمع دیده نشد. تنها نویسنده ایرانی که بیانیه #صدای_آبان_۹۸ را امضا کرد، حسین سناپور بود.
این بیانیه هشدار میداد: “بدانید که فریاد فرو خُفته در گلوی مردم این سرزمین در تاریخ ماندگار خواهد شد.”
من به جشنواره فجر نمیروم
اعتراض هنرمندان به وقایع آبان با سرنگونی هواپیمای اوکراینی بود که شدت گرفت. این بار اعتراضها محدود به فضای مجازی نشد و به انصراف شماری از هنرمندان و داوران از جشنواره فجر منجر شد.
- فاجعه هواپیمای اوکراینی؛ افزایش اعتراض و انصراف هنرمندان و داوران جشنوارههای فجر
- سقوط هواپیمای اوکراینی؛ انصراف شماری از هنرمندان از حضور در جشنواره فجر
- اختتامیه جشنواره فیلم فجر در تهران؛ صندلی خالی برگزیدگان و ‘سانسور’ صدای سینماگران
تصمیم به تحریم مهمترین رویداد هنری ایران با پیام ویدئویی مسعود کیمیایی کارگردان سینمای ایران آغاز شد. آقای کیمیایی در این پیام به کسانی که از حوادث اخیر متاثر شدهاند تسلیت گفت و پیامی روشن برای داغداران حوادث آبان و همینطور پرواز اوکراینی داشت: “هیچ وقت اهل جشنواره نبودم و سمت و سویم همیشه مردم هستند و نگاه میکنم که مردم روزگار سختی را میگذرانند و روزی نیست که خبرهای بد نشنویم. بهدلیل تسلیتی که به این همه آدم دارم، دلم نمیخواهد فیلمم در جشنواره فجر نشان داده شود؛ مردمی که مسافر بودند.”
بلافاصله پس از این ویدئو بود که هنرمندان با هشتگ “من به جشنواره فجر نمیروم” در صفحههای شخصی خود از کنارهگیری و عدم حضور در جشنوارههای فیلم، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی جشنواره فجر خبر دادند. این موج انصراف در بخش فیلم منتهی به کنارهگیری ۱۴۰ تن از سینماگران از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد.
https://www.instagram.com/p/B7HGKKiA9fY/
چهل کارتونیست و همینطور شماری از هنرمندان تئاتر نیز با انتشار پستهایی جداگانه در شبکههای اجتماعی از کنارهگیری و عدم حضور در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر خبر دادند. انصراف شانزده گروه بخش “دیگرگونههای اجرایی” این جشنواره باعث شد تا نادر برهانی مرند دبیر وقت جشنواره تئاتر فجر، در بیانیهای خطاب به اهالی تئاتر از آنها بخواهد تا “با کنار گذاشتن افتراقهای ناچیز به یک آرمان مشترک بزرگ یعنی اعتلای فرهنگ و هنر این مرز وبوم و خدمت به مردم کشور” بیندیشند.
تحریم صدا و سیما با پخش برنامه جهانآرا
همزمان با پیام مسعود کیمیایی رخشان بنی اعتماد، کارگردان نام آشنا نیز در پستی اینستاگرامی از مردم خواست تا به یاد قربانیان حادثه هواپیمای اوکراینی در میدان آزادی تهران و میادین آزادی شهرهای دیگر جمع شده و شمع روشن کنند. انتشار این فراخوان خیلی زود با آنچه که تهدید نیروهای امنیتی خوانده شد لغو و در برنامه جهانآرا در شبکه افق سیما مورد انتقاد محمد صادق کوشکی فعال رسانهای جریان اصولگرا قرار گرفت. کوشکی با اشاره به فراخوان رخشان بنیاعتماد گفت که: “۵۰ نیروی سپاه در مرزهای شرق کشور هدف ترور قرار گرفتهاند، خانمی که فراخوان میدهی، اگر آن بچههای سپاه در مرز نبودند، دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت میرسید. شاید هم خوشش میآمد شاید دوست داشتی.”
https://www.instagram.com/p/B7MjJECp1Ss/?utm_source=ig_embed
این سخنان واکنشهای تند اهالی سینما و تلویزیون را در پی داشت و باعث شد تا تلویزیون نیز پس از سینما مورد تحریم هنرمندان واقع شود. کانون کارگردان سینمای ایران در بیانهای از تمامی کارگردانان سینما درخواست کرد تا زمان عذرخواهی رسمی سازمان صداوسیما در هیچ برنامه تلویزیونی به عنوان میهمان و کارشناس شرکت نکنند.
پس از این واکنشها، این بار نوبت به برخی بازیگران رسید تا از عدم همکاری با صدا و سیمای ایران سخن بگویند. محسن تنابنده و احمد مهرانفر در واکنش به توهینهایی که به رخشان بنیاعتماد و خانوادهاش در تلویزیون رخ داد اعلام کردند پس از پایان تصویربرداری “پایتخت ۶” با تلویزیون خداحافظی خواهند کرد.
هنرمندان مخالف معترضین چه کسانی بودند؟
اعلام انصراف بیسابقه هنرمندان از جشنوارههای فجر منتقدانی نیز داشت. شهاب حسینی ابتدا با انتشار پستی در اینستاگرام تحریم کنندگان جشنواره را نکوهش و این حرکت را دامن زدن به افتراق جامعهشکن خودی و ناخودی دانست و به هنرمندان توصیه کرد که “پشت احساسات پاک مردم” پنهان نشوند. انتقادهای برنده جایزه بازیگری جشنواره کن به همینجا ختم نشد و در نشست مطبوعاتی فیلم “شین” بدون نام بردن از مسعود کیمیایی او را به باد انتقاد گرفت و پیام او را سنگ بنایی خواند که “نتیجهای جز نفاق و تفرقه و نفرتپراکنی در بر نخواهد داشت.”
در جریان اعتراضهای آبانماه نیز برخی هنرمندان نسبت به بیانیه صدای آبان واکنش نشان داده و آنها را به منفعتطلبی متهم کردند. از جمله این افراد، کارن یکی همایونفر بود که در صفحه اینستاگرام خود نوشت: “ایران را سیاه نکنید.”
به اعتقاد آقای همایونفر رویه هنرمندان امضا کننده بیانیه صدای آبان، به نسبت فضای سیاسی اجتماعی دوگانه است.
کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون نیز دیدگاه مشابهی داشت. او در اینستاگرامش با اشاره به اینکه “تمامی حرکاتی که منجر به تخریب اموال عمومی شد” را “محکوم” میکند، نوشت: “ما مردم ایران به دنبال جستجوی آرامش در زندگی هستیم و هرگز طرفدار اغتشاش و آشوب نبودیم و نیستیم.”
یغما گلرویی، رضا صادقی و امید زندگانی شمار دیگری از هنرمندانی بودند که با انتشار پیام هایی نسبت با کمپین صدای آبان مخالفت کردند.
هنرمندان در خارج از کشور چه گفتند؟
اواخر آذرماه ۱۳۹۸ و با انتشار خبر دعوت وزارت ارشاد از رومئو کاستلوچی و یوجینو باربا، دو کارگردان ایتالیایی برای حضور در جشنواره تئاتر فجر بود که جمعی از هنرمندان و نویسندگان ایرانی در خارج از کشور، از آنها خواستند از این حضور انصراف داده و از “مردم سوگوار” ایران حمایت کنند.
آنها در نامهای با اشاره به اعتراضهای آبان در ایران که برآورد می شود صدها کشته برجای گذاشت، تاکید شده بود که “کشتار مردم توسط رژیم اسلامی همچنان ادامه دارد. در این موقعیت دهشتناک، برگزاری فستیوال تئاتر و فیلم با دعوت از هنرمندان حرفهای غربی فقط پردهایست برای پوشاندن این همه جنایت.”
در این نامه تاکید شده بود که جشنواره تئاتر و فیلم فجر تهران “هیچ ربطی” به مردم ایران ندارد و “فقط جشنهایی برای فریب غربیهاست و حضور شما در آن به معنی همکاری با رژیم جمهوری اسلامی برای تحقق این فریب است و پولی که بابت این حضور به شما پرداخت میشود پول دزدیده شده از بچههای گرسنه آن سرزمین است.”
پرویز صیاد، نیلوفر بیضایی، اسماعیل خویی، فرج سرکوهی، نسیم خاکسار، ناصر زراعتی، منوچهر دقتی و قاضی ربیحاوی از امضا کنندگان این نامه بودند.
پس از واقعه سرنگونی هواپیمای اوکراینی و با موج تحریم جشنواره تئاتر فجر توسط هنرمندان کشور بود که یوجینو باربا و رومئو کاستلوچی انصراف خود را از حضور در این جشنواره اعلام کردند.
یوجینو باربا در نامهای، علت این انصراف را “موقعیت درد و سوگواری” نامید: “تئاترها باید با سلاحهای صلحآمیز خود، که حتی در نیرومندترین شکل هنریشان باز هم صلحآمیز هستند، به مبارزه ادامه دهند. تاریخ نشان میدهد که اثرات آنها میتواند موجب دگرگونیهای خاموش و تحولات مشهود شود. اما موقعیتهایی هست چون درد، سوگواری یا امتناع که در آن هنگام تئاترها میبایست از اجرا خودداری کنند.”
“جولیوس سزار” به کارگردانی رومئو کاستلوچی و “بلای زندگی” به کارگردانی یوجینو باربا قرار بود توسط این دو کارگردان در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر روی صحنه برود.
هنرمندانی که جوایز خود را به قربانیان اهدا کردند
در فضای ملتهب از تحریمها، مراسم سیزدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در حالی برگزار شد که برندگان این جشن جوایز خود را به قربانیان اعتراضهای آبان و هواپیمای اوکراینی اختصاص دادند.
همایون غنیزاده در جریان این مراسم هنگام دریافت جایزه خود از هنرمندان خواست که درباره “کشتار ۹۸” سکوت نکنند. او به هنگام دریافت جایزهاش پویا بختیاری را “کشته راه وطن”خواند و جایزهاش را به او تقدیم کرد. آقای غنیزاده گفت که “سکوت درباره فجایعی مثل آبان ۹۸” قباحت دارد و از هنرمندان خواست مردم را تنها نگذارند.
این کارگردان، با تأکید بر اینکه “این دوران میگذرد و ما میمانیم و این جامعه”، سخنانش را با شعری از سیف فرغانی به پایان برد: “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد.”
نوید محمدزاده نیز در این مراسم جایزه خلاقیت بازیگری را به خاطر دو فیلم «سرخ پوست» و «متری شش و نیم» به کشته شدگان هواپیمای مسافربری اوکراین اهدا کرد.
پیشتر و در جریان برگزاری مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره بینالمللی “سینما حقیقت” محسن استادعلی کارگردان در پیامی که به این مناسبت قرائت شد پویا بختیاری را “جسورترین دوربین و مستندساز این سرزمین” نامیده بود. “مدت زمان زیادی از وقایع آبان ماه نگذشته است. دوربینهای ما مستندسازان خاموش بود و موبایلهای جوانان این مرز و بوم روشن. ثبت حقیقت به حضور و دریافت جایزه نیست، به جسارتِ بودن است در تنگناهای اجتماعی. کاری که مردم به سرانجام رسانیدند و ما نظارهگر. این جایزه تقدیم میشود به روح بلندِ جسورترین دوربین و مستندساز این سرزمین، پویا بختیاری و همه دوربینهای تا ابد روشن.”
فشار بر انصراف دهندگان از جشنواره
همزمان با اعلام انصراف هنرمندان از بخشهای مختلف جشنواره فجر، فشار نهادهای امنیتی و قضایی در کنار فشار رسانههای حکومتی بر انصراف دهندگان نیز شدت گرفت و منجر به بازداشت و احضار هنرمندان معترض شد. بازداشت سه کارگردان تئاتر در مشهد و احضار ترانه علیدوستی، از این جمله بود. خانم علیدوستی با انتشار پستی که پس از فشارهای امنیتی پاک شد نوشته بود: «مدتها با این خیال جنگیدم و نخواستم بپذیرم؛ ما شهروند نیستیم. هیچوقت نبودیم. ما اسیریم. میلیونها اسیر.»
https://www.instagram.com/p/B7TWbqOJpg7/?hl=en
واکنش تند به انصراف دهندگان جشنواره فجر که پس از کمپین صدای آبان شکل گستردهتری به خود گرفته بود، گویای خشم مقامات نسبت به اتحاد هنرمندان بود.
حسن عباسی، رئیس اندیشکده یقین در یک فایل صوتی خطاب به مسعود کیمیایی گفت: “ما به شما شرایطی دادیم که تو این مملکت بالا بیایید…زیر تابوت شماها را پنجهزارنفر هم نمیگیرد اما زیر تابوت افرادی متعلق به فکر ما میلیونها تشییعکننده هست”
نصرالله پژمانفر، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز اعلام کرد با ارائه طرحی به مجلس، ممنوعالکار شدن همیشگی هنرمندان انصرافی را کلید خواهد زد. پژمانفر به خبرگزاری فارس گفته بود: اینگونه نیست که این هنرمندان در برهههایی در کنار مردم باشند و بنا به شرایط تغییر موضع دهند، اگر قرار است نباشند، همان بهتر که هیچوقت نباشند.”
پس از این اظهارات نماینده مشهد، گروههای تئاتری این شهر که از آغازگران تحریم جشنواره تئاتر فجر بودند، طی بیانیههای جداگانهای اعلام کردند در جشنواره فجر حضور خواهند یافت.
واکنش مقامات امنیتی و قضایی ایران به اتحاد هنرمندان در پاییز و زمستان ۹۸ تا شهریورماه امسال ادامه داشت و مسعود حکمآبادی تهیه کننده تئاتر مشهد و از تحریم کنندگان جشنواره تئاتر فجر توسط دادگاهی در این شهر به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
بی بی سی فارسی
هنر و فرهنگ هفته؛ صعود نسل تازه سینما، حل فرانکلین در جمکران، ناهار دادند به شما؟
در سالگرد انقلاب در این هفته، جشنواره فیلم از چهرههای دوران انقلاب و قبل از آن خالی شد، و از آثار جوانانی پر، که متولد دوران انقلاب بودند یا بعد از آن، حتی داوران. چنین شد که تنها ناظر و شاهد از دوران دور، مسعود کیمیایی، حاضر نشد به مراسم برود اما فیلم ساخته او که یک نوستالژی فرهنگی از سالهای مصدقی است، راه خود گشود.
و هفته جز اینها نیز تکانها داشت. اول این که جای بنیانگذار فرانکلین به کتابدار جمکران سپرده شد و در شادمانی هفته سالگرد انقلاب، مجلات گرچه چهره آراستند اما خبرهای آخر هم برایشان ناگوار بود و زیر لب گفتند پیام رسیده که در فکر کار دیگر باشید. در این اثنا کتابفروشی آگاه یزد هم در سالگرد تولدش تعطیل شد. چراغ دیگر را پیرقوم نمایش گیراند در مجلسی در خانه هنر. ناله را دیگران کردند از بیم صدمه به معتبرترین تئاتر شهر، خواستار آزادی فرهنگ شدند حالا که سواحل خزر آزاد میشوند.
انقلاب و سرنوشت سینما
همزمان با هفتهای که به یادآوری انقلاب اختصاص دارد که ۴۴ سال قبل رخ داد. همه نشریات و برنامههای رادیو و تلویزیونها، حتی بخشهایی از دنیای مجازی فارسی زبان، به شرح و تحلیل روزهای انقلاب مشغولند. گرچه بخشی از مردم از هم میپرسند که آن انقلاب چگونه و چرا اتفاق افتاد، بخشی دیگر از وقوعش شادمانند و بدان مدیون.
در این میان برگزاری جشنواره سالانه فیلم، همه نشریات هنری را به خود مشغول کرده است. این جشنواره در اصل پنجاه سال قبل به صورت حادثهای بینالمللی در ایران پاگرفت اما انقلاب در اول کار نه که سینماها را آتش زد بلکه جشنواره را هم تعطیل کرد تا چهار سال بعد که جمعی از اهل هنر از جمع انقلابیون، جشنواره را زنده کردند (گیرم عنوان فجر گرفت تا همسو با زمانه شود) اما صنعت سینما را زنده داشتند و به سرعت استعدادهای تازه با همه دخالتهای انقلابیون، وارد صحنه شدند و چیزی نگذشت که سینمای ایران جلوه تازه خود را جهانی کرد و ماندگار شد. هشت سال خاتمی سینمای ایران جهان آرا شد، هشت سال بعد به فاجعه کشید، هشت سال روحانی جانی دیگر گرفت و اینک باز …
مجله گزارش فیلم که ادامه راه مجله فیلم است که همزمان با اولین جشنواره فجر شروع به کار کرد، در سرمقاله شماره بهمن خود نوشته: همیشه اعداد رند جذابیت خاصی دارند. انگار ایســتگاههایی در میانه راهنــد و فرصتهایی بــرای نفس تازه کردن و بررســی مســیر طی شــده و چشــم اندازه ای پیــش رو. جشــنواره فیلــم فجر هم حالا به چهل ســالگی رســیده و این سن وسالی ست حساس؛ حتی برای یک جشنواره سینمایی! برگــزاری هــردوره جشــنواره فیلــم فجــر،همیشــه با حرف وحدیث های فراوانی همراه بوده، امســال نیز از این قاعده بیرون نیســت.
عباس یاری رییس شورای سیاستگذاری مجله، در اولین شماره ویژه جشنواره نوشته: “چهلمین جشنواره فیلم فجر با نمایش ۲۲ فیلم دربخش رقابتی ســودای ســیمرغ آغاز به کار کرد. جشنواره در سال ۱۳۶۱ فقــط بــا پنــج فیلــم ایرانــی مــرگ یزدگــرد (بهــرام بیضایی)،حاجی واشــنگتن (علی حاتمی)، خط قرمز (مســعود کیمیایی)، اشــباح (رضــا میرلوحی) و ســفیر (فریـبـرز صالح) کارش را آغاز کرد. در ســه چهار دوره اول، دفــتر جشــنواره بــه تمامی دفترهای فیلمســازی و نهادهــای هــنری و غیرهنری، از تلویزیون و حوزه هنری گرفته تا کمیته انقلاب اســلامی و بنیاد شــهید و بنیاد مستضعفان و کانون پرورش و… اعلام میکردند که اگر فیلمی دارید برایمان بفرستید”.
اما مجله فرهنگی آزما ، سالگرد ۲۳ سالگی خود را جشن گرفته و دیگر از دردها و فشارها و مصیبت و کوشش برای ماندن، چیزی ننوشته. از درد اشتیاق گفته که همه این سالها مدیر (ندا عابد) و هوشنگ اعلم سردبیر، و همراه همکاران و همدلان، کشیده و چشیدهاند.
سردبیر به جای رنجنامه سربسته مینویسد: “در زندگی رنج رهایی هست که از گوهری یگانه پدیدار میشود، گوهر عشق. رنجهایی که بر هر جانی نمینشیند مگر به اقبالی بلند و بر جانی توانمند به حملش، و من چنین رنجی را رنج مقدس مینامم. رنجی که هیچ کس – جز آن که گرفتارش میشود نه ارزش آن را میفهمد نه آزار استخوان سوزش را. رنجی همچون رنج مادر شدن و مادری کردن”.
- هفته هنر و فرهنگ؛ نامداران رفتند، یکلیای از تنهایی به درآمد، غرفههای خالی و بیحشمت
- فرهنگ و هنر هفته؛ پاییز بی شجر، روز صلح با قطع دست و سر، فرهنگ ترس خورده
حریم فرهنگ، مثل حریم دریا آزاد
چه کسی تصور میکرد که حاشیههای تئاتر شهر، فرهنگیترین نقطه شهر، روزی خوابگه از دست رفتگان شود. یعنی شهرداری اینک در اختیار جناح انقلابی، بیشتر تمایل دارد که این مرکز که میزبان بازیها و نقشها و اجراها در طول ۵۰ سال گذشته بوده است، روزی چنین یتیم و بیپشتوانه قرار گیرد. چنین است که مخالفان معتقدند تعمدی در کارست برای از ریخت انداختن این مرکز فرهنگی -و شاید مراکز مشابه هم.
شهر خبر نوشته: “تئاتر شهر این روزها حال و روز خوبی ندارد و اطراف این مجموعه فرهنگی به تسخیرِ دستفروشان و رمالان درآمده است؛ آنگونه که دیگر امنیتی برای حضور خانوادهها در اطراف این مجموعه وجود ندارد”.
مدیر این مرکز به خبرنگار شهرخبر گفته: “یادم هست که یکی از اعضای شورای شهر میگفت که فضای فرهنگی پیرامون تئاتر شهرِ امروز مانند ترمینال جنوب دو دهه پیش است. متاسفانه فضای اطراف ترمینال جنوب از دو دهه پیش رها شد و اکنون آن اطراف معضلات بسیاری دارد. شاید اگر آن فضا از دو دهه پیش با مدیریت درستی مواجه میشد، اکنون شاهد آن معضلات نبودیم. متاسفانه این اتفاق برای تئاتر شهر هم در حال رخ دادن است”.
به دنبال انتشار تصاویر قمهکشی در محوطه تئاتر شهر. این هفته پیام دهکردی بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون با انتشار یک پیام تصویری خواستار رسیدگی روسای ۳ قوه به وضعیت فرهنگ و تئاتر (تاکید بر تئاتر شهر) شد و خواست همان طور که فرمان آزادی حریم ساحل بحرخزر را صادر کنید، حریم فرهنگ را هم آزاد کنید
دهکردی گفت: “زنگ خطر حوزه فرهنگ سالهاست به صدا درآمده. فرهنگی که بهمثابه هواست و این هوا امروز آغشه به خون و بوی آهن است. در پیشانی تئاتر کشور، نماد تئاتر کشور، ساختمانی که یک هویت غنی دارد و بزرگان بسیاری در آن تئاترها روی صحنه بردهاند و تولید اندیشه کردهاند، در فضای پیرامونیاش هیچ امنیتی وجود ندارد؛ به همان اندازه که در فضای فرهنگ امنیت وجود ندارد”.
چراغی در تاریکی
مجلسی برای قدردانی انجمن منتقدان و نویسندگان و پژوهشگران از علی نصیریان، تنها بازمانده آخرین نسل بزرگان نمایش. و بهروز غریب پور هنرآشنا در گزارش آن شب نوشته که: استاد مجالی خواست تا قدردانی کند از قدردانان و قدردانیاش چنان دلنشین بود که انگار آینه زمان را در دست گرفته است و زمان را ورق میزند.
و گفتند افسانهها را فراموش نکنید، بازی ایرانی را از یاد نبرید: “سوژه ایرانی را از یاد نبرید و من بیمعلم و بیمدرسه “بلبل سرگشته” را نوشتم، در ایران درخشید، در فرانسه تأیید شد و من احساس کردم به ایران و افسانههایش به نمایشهایش مدیونم و به سیاه تختحوضی، به زنپوشان خلاق تقلید به تعزیهخوانها مدیونم اما نه، نه، به خاطر درم و دینار و اسکناس و دلار به خاطر دلم نوشتم، بازی کردم و کارگردانی کردم: به خاطر دلم، دلم، دلم و نه به خاطر مقام و مرتبت و جایگاه – مگر وزیرمان کردند؟ مگر سفیرمان کردند، نه، نه ما عاشق بودیم و در معرض هر تیری هر تهمتی هر توهینی: مگر یادمان رفته است آن انگ تلخ مطربی؟ و مطرببودن هرچند ما همین طعن و لعن را جواب میدادیم: ای وای خدایا: حتی بنگاه تئاترال را هم که بر صحنه بردم، امیر ارسلان که بر صحنه بردم همان نداها بود”.
غریب پور نوشته: “و با اینکه من آینه را برابر او میدیدم اما خودش میگفت که برای جوانان میگوید ولی من ایمان داشتم روی سخنش با آینهای به وسعت زمان بود و… میترسیدیم که ناگهان بخواند: کوه ما سینه ما/ ناخن ما شیشه ما/ اشک ما باده ما/ دیده ما شیشه ما. و چنان بخواند که شیشه بشکند، می، خونین بریزد و جشن را عزا کند که خدا را شکر که نشکست و نریخت آن اشک شرابواری که بوی ناگواری ایام میداد”.
در مقاله گزارش گونه روزنامه شرق آمده: “از سکوی صحنه که پایین آمد خواست نشان بدهد که هنوز جانش را و توانش را دارد که بیآنکه دستی بر شانه کسی بگذارد میتواند دل از معبودش، صحنه، بکند، اما شاید از شدت مرور ۷۲ سال عشق توأم با رنج، پایش یک لحظه تاب تحمل تن نحیفش را از دست داد و راهنمای جوان زیر بالش را گرفت و شاید علی نصیریان عاشق حافظ از زبان لسانالغیب در دلش غرید و خواند: که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند/که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد”.
و در پایان نویسنده تاکید کرده که: “علی نصیریان در این خرابآباد به گنجش رسیده است؛ با تمام فراز و فرودهایی که برای کسی مانند او طبیعی است، پس استاد! آرزویم این است آنقدر بمانی که از دارو و درمان و پرستار دولتی بینیاز باشی”.
تعطیل و تجمیع کتاب
آخر هفته بود که اسد امراللهی شاعر و نگهبان صدیق ادبیات و اهل ادب و هنر، در یک خبر خبرمان کرد که “خبر ناخوشایند اولین روز سومین هفته بهمنماه تعطیلی کتاب آگاه یزد است که پس از قریب به ۴۳ سال فعالیت، فرهنگی کرکرههایش را پایین کشیدند.”
با خواندن این خبر در ذهن پرسشی ظاهر میشود: “عامل این پائین کشیدن کیست. نکند مردمی هستند که کتاب نمیخرند و امکان نمیدهد که کتاب و کتابخوانی، و شاید بتوان گفت فعالیتهای فرهنگی مستقل چون از حمایتهای دولت برخوردار نیست، مجال نفس نمیماند برای کتابفروشی معتبر یزد. پس کتاب خوان نبودن مردم فقط رویه نازکی از ماجراست”.
همزمان با گفتگوی کسانی که از راکد ماندن دکههای فرهنگی مایوس و در عذابند، نشانههای دیگر هم ظاهر میشود.
کیست که نداند مرکز انتشاراتی فرانکلین و کتابهای جیبی، چه سابقه شیرین و به یادماندنی در یادها گذاشتند. مگر کسی هست که همایون صنعتی و جعفری امیرکبیر را، چنان که بنگاه ترجمه و نشر کتاب را. حالا در خبرآمده که مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی در حکمی محمد حسنی مدیر انتشارات جمکران را به مدیریت انتشارات علمی و فرهنگی منصوب کرده است.
هیچ خبر عجیبی نیست. همه با این حکایت آشنایند. جمکران به جای فرانکلین آرزو بسیاری میتواند باشد تاکنون هم در شغلهایی مهمتر از این جاسازی شدند. وگرنه چطور ممکن بود که کتابهای معتبر و خواندنی این مراکز در استخری نگهداری شود که هیچ از آنها باقی نماند.
- هنر و فرهنگ هفته؛ مانیفست نوحهخوانان، همصدایی با پنجشیر، درد مشترک زنان هنرمند
- هفته هنر و فرهنگ؛ در سرگیجه و عذاب، مرگ علامه، دلمرده همسایه
بازجویی و درمان با هم
فریده صالحی نوشته: “والس نقابها نمایشی پرکار و پربازیگر و عمیق نبود، اما نمیتوان گفت سوژهاش بکر و جسورانه نیست. میماند این که آیا باج داده برای درآوردن چنین سوژهای که تماشاگران به دنبال گوشههای تاریخ در آن هستند. تاریخ کار مهمی دارد در این نمایش …”
نمایش در حقیقت قصه فروغ زنی تنهاست که دچار فروپاشی روانی شده و در یک بهداری نظامی نگهداری میشود. در حقیقت زندانی است اما زندانی روان خود هم هست، چرا که گزارشها نشان داده که وی با مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) مشارکت داشته است. دکتر منصوری با او مصاحبه میکند و از طریق نمایش درمانی سعی در تخلیه اطلاعاتی و درمان وی دارد. در طول نمایش ماجرای فروغ خاطراتش را با دکتر بازی میکند.
نویسندگان هانا صالحی راد و مهدی تنگ عیش بودند و کارگردان: هانا صالحی راد
بازیگران نیز عبارت بودند از زینب عباسی، هادی شبانی، نگین سوهانی، امیرحسین جعفرپور و ،محمد درویش
نمی توان گفت نمایش والس نقاب ها با وجود سوژه جذاب، با نمایش هایی مانند بلاک
فرانک حمیدیان در دیوار تیوال نوشته: نمایش فوق العاده بود بخصوص اجرای فروغ (خانم زینب عباسی) و دکتر(آقای هادی شبانی). کاملا مخاطب را ترغیب میکرد که با هیجان تا انتهای اجرا را دنبال کند.
بیشتر کسانی که نمایش را دیده اند به خصوص از بازی زینب عباسی در نقش فروغ یاد کرده و آن را دوست داشتهاند.
در ستایش جهان اطراف
یک نمایشگاه نقاشی “فراخوانی” در خانه هنرمندان ایران آغاز شد، با نمایش آثاری از حامد صحیحی، شامل ۲۸ اثر نقاشی با تکنیکهای اکرلیک رو بوم و ترکیب مواد.
نمایشگاه نقاشی “فراخوانی” در ستایش جهان اطراف ماست که در هر اثر از منظر متفاوتی به آن نگاه شده است.
کارتون هفته
کار: هادی حیدری
مهربانیهای رییس
بی بی سی فارسی
لتا منگیشکر؛ اسطوره موسیقی هند در ۹۲ سالگی درگذشت؛ دو روز عزای عمومی اعلام شد
لتا منگیشکر، یکی از محبوبترین خوانندههای هند که صدای او موسیقی متن بیش از هزار فیلم بالیوودی است، در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
او در ماه ژانویه پس از مثبت شدن آزمایش کووید-۱۹ در بیمارستانی در مومبای (بمبئی) بستری شده بود.
پزشک معالج او گفت که خانم منگیشکر پس از آن که چند عضو بدن او دچار نارسایی شد، فوت کرد.
منگیشکر بیش از نیم قرن زندگی حرفهای فوقالعاده خود بیش از ۳۰ هزار آهنگ را به ۳۶ زبان خواند.
اما خوانندگی او در بالیوود، صنعت فیلم هند بود که او را به یک نماد ملی تبدیل کرد.
دولت هند از روز یکشنبه دو روز عزای عمومی اعلام کرد که طی آن پرچم ملی در سراسر کشور نیمه افراشته خواهد شد.
برای لتا منگیشکر تشییع جنازهای با تشریفات دولتی برگزار خواهد شد. مراسم سوزاندن جسد او عصر یکشنبه در بمبئی انجام میشود.
ادای احترام
پس از نشر خبر درگذشت، ادای احترام به منگیشکر، که اغلب “بلبل بالیوود” نامیده میشد، شروع شد.
رام نات کویند رئیس جمهور هند گفت که این خبر “قلبم را شکست، همانند میلیونها نفر در سراسر جهان” و افزود که در آهنگهای او “نسلها احساسات عمیق درونی خود را در آهنگهای او یافتند”.
نارندرا مودی نخست وزیر هند گفت که مرگ منگیشکر “خلائی در کشور ما ایجاد کرد که پرشدنی نیست”.
راهول گاندی، رهبر اپوزیسیون، در توییتی نوشت که صدای منگیشکر “جاودانه” است و “در قلب هوادارانش تکرار خواهد شد”.
ویرات کوهلی کاپیتان پیشین کریکت هند گفت که آهنگهای او “میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است”.
چندین ستاره بالیوود نیز از این خبر ابراز غم و اندوه کردند.
هما مالینی بازیگر سینما گفت که “خوش شانس” بوده که در چند آهنگ منگیشکر اجرا کرده است.
او به خبرگزاری ایانآی گفت: “هیچکس نمیتواند مانند او بخواند، او بسیار خاص بود. درگذشت او خیلی غمانگیز است.”
مانوج باجپایی بازیگر از جمله افرادی است که گفت درگذشت منگیشکر پایان “عصر طلایی” برای دوستداران موسیقی هند است.
بزرگداشت؛ لتا منگیشکر، نماد فرهنگی هند
برای چندین دهه، لتا منگیشکر پرفروشترین خواننده کشور بود و هر بازیگر برتر زن از او میخواست که آهنگهایش را بخواند.
آلبومهای او دهها هزار فروخته شد، و او فهرستی متشکل از ۳۰۰۰۰ آهنگ در ژانرهای متعدد و در مجموع ۳۶ زبان داشت.
زمانی که او آهنگ (ای، مردم سرزمینم) ادای احترام ماندگار و روحانگیز برای سربازان هندی کشته شده در جنگ فاجعهبار سال ۱۹۶۲ با چین را در یک محفل عمومی خواند، گفته میشود چشمان جواهر لعل نهرو، نخستوزیر وقت پر از اشک شد.
او برای هر ستاره زن در دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ آواز خواند و تقریبا با همه کارگردانان برجسته بالیوود، از راج کاپور و گورو دات گرفته تا مانی راتنام و کاران جوهر، کار کرد.
یک آهنگسرا زمانی صدای ملودیک و آواز روحانگیز او را “ناب و شفاف مثل بهترین مروارید کریستال” توصیف کرد.
اما او خیلی بیشتر از صدایش بود. منگیشکر یک طرفدار پرشور کریکت بود و به خودروها و بازی “وگاس” علاقه داشت. او همچنین با برخی از درخشانترین ستارههای بالیوود – و حداقل یک گروه بیتل – رقصید.
ویر سنگوی، روزنامه نگار، منگیشکر را “صدای یک ملت، کسی که هند را با آواز بسیار خوب به بسیاری از زبانها (هندی) متحد کرد”. او به ارتباط عاطفی میلیونها هندی با آهنگهای او اشاره کرد و گفت: ما عاشق آهنگهای او شدیم، با موسیقی او جشن گرفتیم و وقتی غم و اندوه داشتیم، او آن را برای ما خواند.”
چینمایی سریپادا خواننده، آدیتی میتال کمدین و بسیاری دیگر مرگ منگیشکر را “پایان یک دوران” توصیف کردند.
سریپادا در توییتر خود نوشت: “حتی وقتی لتای عزیز از این قلمرو خاکی میگذرد، او همیشه زنده خواهد ماند و صدایش همیشه با ما خواهد بود”.
خاطرات منگیشکر رسانههای اجتماعی در هند را فرا گرفت زیرا صدها نفر عکسها و ویدیوهای او را توییت کردند و آهنگهای مورد علاقه خود را از او به اشتراک گذاشتند.
او در ۲۸ سپتامبر ۱۹۲۹ در شهر ایندور در ایالت مادیا پرادش در مرکز هند به دنیا آمد و در سن ۵ سالگی از پدرش دینانات منگیشکر که در تئاتر فعال بود آموزش موسیقی را آغاز کرد.
پس از مرگ پدرش، خانواده به مومبای (بمبئی) نقل مکان کردند، جایی که لتا منگیشکر نوجوان شروع به خواندن برای فیلمهای مراتی کرد.
او همچنین برای حمایت از خانوادهاش در چند فیلم بازی کرد، اما بعدا در مصاحبهای گفت که دلش در این کار نبود. “من در آواز شادترین بودم.”.
موفقیت بزرگ او در سال ۱۹۴۹ اتفاق افتاد – آهنگی جذاب به نام “آیگا آنی والا” را برای فیلم “محال” خواند.
محمد ظهور خیام کارگردان موسیقی به یاد میآورد: “به زودی هر بازیگر زن صدای او را میخواست. اما همیشه سرش شلوغ بود و تنها چند کارگردان خوش شانس موسیقی این شانس را داشتند که او را وادار به آواز خواندن کنند.”
در طی چند دهه بعد، منگیشکر هزاران آهنگ “لیپ سینگ” (لبخوانی آواز) از بزرگترین قهرمانان بالیوود را در طول نسلها خواند.
او در سال ۱۹۹۹ به عنوان نامزد مجلس اعلای پارلمان هند معرفی شد، اما بعدا گفت که از حضور “اکراه” داشته است و دوره عضویت او در آنجا “هرچیزی جز خوشحالی” بود.
او در سال ۲۰۰۱ نشان بهارات راتنا، بالاترین نشان افتخار هند برای غیرنظامیان را دریافت کرد.
در سال ۲۰۰۴، زمانی که او ۷۵ ساله شد، یکی از بزرگترین کارگردانان بالیوود، یاش چوپرا، برای بیبیسی نوشت که “نعمت خدا در صدای او” است.
منگیشکر هرگز ازدواج نکرد، زندگی پرباری در خارج از کارش داشت و علایقاش از کریکت گرفته تا خودروها را در بر میگرفت.
خواهر کوچکتر او آشا بوسل نیز خواننده مشهور بالیوود است. این دو همیشه هرگونه نشانهای از رقابت خواهرانه را رد میکردند و حتی گاهی اوقات با هم اجرا میکردند.
بوسل در سال ۲۰۱۵ به بیبیسی گفت: “ما خیلی به هم نزدیک هستیم – ما هرگز با یکدیگر رقابت نکرده ایم.”
بی بی سی فارسی
‘زنبورک در گام مینور’ در آپارات
این هفته در آپارات فیلم ‘زنبورک در گام مینور’ ساخته مریم سپهری به نمایش در میآید.
پس از آن آپارات با پروانه حسینی پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه از امریکا، فرحناز غلامپور کارشناس هنرهای نمایشی از ایتالیا و مصطفی عزیزی نویسنده و تهیهکننده سینما و تلویزیون از کانادا درباره فیلم گفتگو خواهد کرد.
درباره فیلم
غربت مجموعهای از مهاجرت و تبعید است. غربتنشینی در روزگار معاصر در جهان به شدت رایج شده و زندگی در شرایط غربتنشینی نمادها و پیامدهایی دارد که در بین افراد و جوامع شباهتهایی بسیاری دارد و آنهایی که به هرشکل در غربت زندگی میکنند، رویههای متفاوتی در برخود با جامعه میزبان در پیش میگیرند. از انزوا و پیگیری آنچه در وطن میگذرد تا ادغام کامل در جامعه میزبان. پرفسورحمید نفیسی پژوهشگرو نویسنده نامدار ایرانی از جمله کسانی است که سالهای سال دور از ایران زندگی کرده و در عین حال ربط خود را با موطن با اشکال مختلف حفظ کرده است. فیلم ‘زنبورک در گام مینور’ سفری است به درون زندگی حمید نفیسی. در این فیلم بیشتر با او، رویاهایش و محیط زندگیاش آشنا میشویم. این فیلم ساخته مریم سپهری است. پیش از این او فیلم ‘فراتر از رنگ ‘ را در آپارات دیده بودیم. خانم سپهری با فیلم ‘زنبورک در گام مینور’، برنده تندیس افتخار بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی متن در جشن مستقل خانه سینما در سال ۱۳۹۷ شده است.
ویژگی فیلم
فیلم ‘زنبورک در گام مینور’ ساخته مریم سپهری، یک پرتره لطیف و روان است درباره یک شخصیت و در عین حال که از یک نوستالژی صحبت میکند، شکلی جذاب دارد و هرگزملالآور نیست. ساختاری متمایز دارد و به یک بیان درونی از یک شخصیت میرسد. از طرف دیگر گرچه ‘زنبورک در گام مینور’ فیلم پرتره یک شخصیت است اما در عین حال معنایی گسترده و جهانشمولتر پیدا میکند ومیتواند تصویری از وضعیت زندگی انسان معاصر در غربت باشد.
درباره کارگردان
مریم سپهری کارگردان متولد ۱۳۴۹ در گرگان و دانشآموخته کارشناسی تدوین و کارشناسی ارشد عکاسی دانشگاه هنر تهران است. او از اواخر دهه هشتاد به فیلمسازی رو آورده و با فیلمهایش در جشنوارههای مختلف شرکت کرده و جوایزی را کسب کرده است. پارهای از دستآوردهای او قرار زیر است:
۱۳۹۰ دریافت جایزه بهترین مستند برای فیلم ‘ تا باران بعدی ‘ در جشنواره بین المللی سوره
۱۳۹۰ کاندید بهترین مستند برای فیلم ‘ تا باران بعدی ‘ در جشنواره فیلم کوتاه تهران
۱۳۹۳ دریافت جایزه بهترین مستند برای ‘فراتر از رنگ ‘ از جشنواره فیلم میلواکی
۱۳۹۴دریافت جایزه بهترین دستاورد هنری از جشنواره استونی بروک
۱۳۹۷ کاندید بهترین کارگردانی، تدوین (آرش زاهدی)، و موسیقی (کیاوش صاحب نسق) از جشنواره ی سینما – حقیقت برای فیلم ‘زنبورک در گام مینور ‘
۱۳۹۷ برنده تندیس و لوح افتخار بهترین کارگردانی و برنده تندیس و لوح افتخار بهترین موسیقی در جشن مستقل خانه ی سینما
درباره کارشناسان برنامه
پروانه حسینی، پژوهشگر انسانشناسی و دانشجوی مقطع دکترای ‘مطالعات خاورمیانه’ و ‘انسان شناسی’ دانشگاه آریزونا است. او همچنین در این دانشگاه مشغول تدریس است. اصلیترین موضوع تحقیقات او در این دو رشته رابطه مفاهیم هویت، ملیت، دیاسپورا و جنسیت است. او در دانشگاه آریزونا در کلاسهای فرهنگ خاورمیانه، زبان فارسی، و انسان شناسی نژاد و قوم مشغول تدریس بوده، مدیر برنامه ایمرژن فارسی دانشگاه ویسکانسین بوده است. پروانه حسینی قبل از ترک ایران مدرس دانشگاه تهران و الزهرا بوده و هم اکنون در وبسایتها و رسانههای خارج از ایران مینویسد و در میزگردهای آنها حضور دارد.
فرحناز غلامپور متولد تهران و دانش آموخته کارگردانی نمایش از دانشکده سینماتاتر دانشگاه هنر تهران و ‘تکنولوژیهای نو در هنر’ از آکادمی هنرهای زیبای بررا در شهر میلان است. او از سال ۱۳۷۴ شروع به ساخت و تولید فیلم های کوتاه داستانی و مستند نموده و در تولید دهها برنامه آموزشی و تلویزیونی برای سازمان های دولتی و غیر دولتی در داخل ایران مشارکت داشته است. پروژه پایانی تحصیلی او ٰ’ماسک رسانه در ایران’ مطالعه ای بر روشهای پروپاگاندای جمهوری اسلامی ایران در تولید اخبار و فیلم های مستند است. از جمله کارهای او می توان به چاپ اولین مجموعه شعر او با نام ‘ زهاب’ که در نشر گردون منتشر شده، اشاره کرد. او از سال ۱۳۹۱ به ایتالیا مهاجرت کرده و با رسانه های فارسیزبان خارج از ایران به عنوان گزارشگر، تحلیلگر و کارشناس هنرهای نمایشی همکاری میکند.
مصطفی عزیزی، نویسنده، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و برنامهساز تلویزیونی متولد اراک و مقیم تورنتوی کانادا است. او تحصیلکرده اقتصاد نظری دانشگاه تهران است و کار حرفهایاش را با نویسندگی برنامههای علمی و فرهنگی برای شبکه رادیویی ایران در سال ۱۳۶۵ آغاز کرده است. او تا سال ۱۳۷۳ که شرکت خصوصی خودش را تاسیس کرد، مدیر بخشهای فنی صدا و انیمیشن رایانهای شبکه تلویزیونی ایران بود و به عنوان تهیهکننده با آنجا همکاری میکرد. از کارهای او در این دوره میتوان به طراحی و تهیهکنندگی مسابقه تلویزیونی ‘تلاش ‘ و نویسندگی و تهیهکنندگی مجموعه پر مخاطب تلویزیونی ‘مسافر ‘ اشاره کرد. در کنار اینها او در این دوره سازنده دهها فیلم و آگهیتبلیغاتی تلویزیونی بود. او پس از مهاجرت به کانادا، در سال ۱۳۹۲ و پس از بازگشت به ایران به اتهام توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به زندان محکوم شد ولی در سال ۱۳۹۵ مشمول عفو شد و از زندان آزاد گردید. او هماکنون در تورنتوی کانادا زندگی میکند.
گفتگوی آپارات – زنبورک در گام مینور
گفتگوی آپارات با پروانه حسینی پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه از امریکا، فرحناز غلامپور کارشناس هنرهای نمایشی از ایتالیا و مصطفی عزیزی نویسنده و تهیهکننده سینما و تلویزیون از کانادا درباره فیلم ‘زنبورک در گام مینور’ ساخته مریم سپهری را اینجا ببینید.
زمان پخش آپارات به وقت ایران :
جمعه ساعت ۹ شب
شنبه ساعت ۱۱ صبح
یکشنبه ۱۲ شب
سهشنبه ۳:۳۰ بعدازظهر
چهارشنبه ۱۲ شب
تکرار جمعه ۰۲:۳۰ بامداد
آرشیو برنامه های آپارات
برای دسترسی به صفحات برنامههای گذشته آپارات روی اینجاکلیک کنید.
مشاهده برنامه از طریق وبسایت بیبیسی فارسی
این فیلم در ساعات اعلام شده در جدول فوق از طریق کلیک بر روی اینجا، لینک پخش زنده تلویزیون وبسایت بیبیسی فارسی
و یا اینجا، لینک پخش زنده تلویزیون بیبیسی فارسی در کانال بیبیسی فارسی در یوتیوب نیز قابل مشاهده است.
آدرس پست الکترونیک برنامه آپارات: aparat@bbc.co.uk
آدرس فیس بوک برنامه آپارات: https://www.facebook.com/bbcpersiantv
می توانید از طریق پنجره زیر هم با ما تماس بگیرید:
-
ورزش2 روز ago
بازیکن موج ساحل در پیروزی ۱ – ۰ مقابل جوانان واحدی، مستقیماْ از وسط میدان گول را به ثمر رساند
-
تجارت3 روز ago
صادرات افغانستان به ترکیه از طریق خط آهن آغاز شد
-
رویداد های اخیر4 روز ago
علاقهمندی تاجران چینی برای سرمایهگذاری در پروژه انتقال آب پنجشیر به کابل
-
جهان2 روز ago
برخورد دو هلیکوپتر مالیزیا با یکدیگر در هوا ۱۰ کشته بر جای گذاشت
-
رویداد های اخیر5 روز ago
ایران چهار شهروند افغان را اعدام کرد
-
اخبار ساحوی3 روز ago
رئیس جمهور ایران برای بهبود روابط برای سفر سه روزه وارد پاکستان شد
-
تجارت4 روز ago
نمایشگاه مشترک افغانستان و قزاقستان تا چهار روز دیگر در کابل برگزار میشود
-
رویداد های اخیر5 روز ago
فروریختن سقف یک خانه در هلمند جان دو نفر را گرفت