بی بی سی فارسی
هنرمندان معترض؛ از صدای آبان تا پرواز شماره ۷۵۲


انتشار خبر سرنگون شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی و تأخیر در اعلام علت سقوط این پرواز، موجی از واکنشها را به همراه داشت. پس از سه روز سکوت و انکار مقامهای ایرانی در سرنگون شدن این پرواز با موشک های پدافند سپاه پاسداران، تعدادی از هنرمندان در همراهی با خانواده قربانیان و معترضان، همدردی و اعتراض خود نشان دادند.
هنرمندان معترض به عملکرد مسئولان، پیشتر نیز در جریان اعتراضهای آبان با معترضان و خانواده قربانیان همراه شده بودند. هشتگ صدای آبان محصول این همراهی در شبکههای اجتماعی بود که به شکل نوشتههای اینستاگرامی ظهور کرد. نوشتههایی که نوک پیکان انتقادهایش بیشتر متوجه گرانی بنزین، وضع معیشت مردم، و وعدههای عملنشده دولت حسن روحانی بود.
اعتراض هنرمندان به سانحه پرواز شماره ۷۵۲ اما از شبکههای اجتماعی فراتر رفت و آنها به تحریم جشنواره فجر دست زدند.
#صدای_آبان هنرمندان چه بود؟
نهم آذرماه ۹۸، چند روز پس از بحبوحه حوادث آبان و رفع محدودیتهای اینترنتی بیانیهای از سوی جمعی از هنرمندان سرشناس ایرانی منتشر شد که به هشتگ “صدای آبان” مشهور شد.
در ابتدای این بیانیه که تصویری از نقشه ایران با زمینه سیاه، ضمیمه آن شده بود، این هنرمندان نسبت به سرکوب “خشونتبار” و “خونین” تظاهرات آبان انتقاد کرده و خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی نوشتند: “با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آوردهاید؟ کدام حزب و تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواستهای مردم باشد را باقی گذاشتهاید؟ همچنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتداییترین حقوق انسانی و بدیهیترین نیازهای شهروندیشان محروم کنید؟”
اهالی تئاتر، سینما و موسیقی مانند محمد رحمانیان، حسین علیزاده، کیهان کلهر، اصغر فرهادی، بهمن فرمان آرا، رخشان بنیاعتماد و لیلی گلستان از جمله امضا کنندگان این بیانیه آنلاین بودند. بیانیهای که به صورت کمپینی توئیتری و اینستاگرامی در صفحات شخصی این افراد منتشر شد.
برخلاف اعتراضهای دی ماه ۹۶ که نویسندگان و شاعران دو بیانیه مستقل در همراهی با مردم منتشر کردند، در آبان ۹۸ واکنشی از سوی این جمع دیده نشد. تنها نویسنده ایرانی که بیانیه #صدای_آبان_۹۸ را امضا کرد، حسین سناپور بود.
این بیانیه هشدار میداد: “بدانید که فریاد فرو خُفته در گلوی مردم این سرزمین در تاریخ ماندگار خواهد شد.”
من به جشنواره فجر نمیروم
اعتراض هنرمندان به وقایع آبان با سرنگونی هواپیمای اوکراینی بود که شدت گرفت. این بار اعتراضها محدود به فضای مجازی نشد و به انصراف شماری از هنرمندان و داوران از جشنواره فجر منجر شد.
- فاجعه هواپیمای اوکراینی؛ افزایش اعتراض و انصراف هنرمندان و داوران جشنوارههای فجر
- سقوط هواپیمای اوکراینی؛ انصراف شماری از هنرمندان از حضور در جشنواره فجر
- اختتامیه جشنواره فیلم فجر در تهران؛ صندلی خالی برگزیدگان و ‘سانسور’ صدای سینماگران
تصمیم به تحریم مهمترین رویداد هنری ایران با پیام ویدئویی مسعود کیمیایی کارگردان سینمای ایران آغاز شد. آقای کیمیایی در این پیام به کسانی که از حوادث اخیر متاثر شدهاند تسلیت گفت و پیامی روشن برای داغداران حوادث آبان و همینطور پرواز اوکراینی داشت: “هیچ وقت اهل جشنواره نبودم و سمت و سویم همیشه مردم هستند و نگاه میکنم که مردم روزگار سختی را میگذرانند و روزی نیست که خبرهای بد نشنویم. بهدلیل تسلیتی که به این همه آدم دارم، دلم نمیخواهد فیلمم در جشنواره فجر نشان داده شود؛ مردمی که مسافر بودند.”
بلافاصله پس از این ویدئو بود که هنرمندان با هشتگ “من به جشنواره فجر نمیروم” در صفحههای شخصی خود از کنارهگیری و عدم حضور در جشنوارههای فیلم، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی جشنواره فجر خبر دادند. این موج انصراف در بخش فیلم منتهی به کنارهگیری ۱۴۰ تن از سینماگران از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد.
https://www.instagram.com/p/B7HGKKiA9fY/
چهل کارتونیست و همینطور شماری از هنرمندان تئاتر نیز با انتشار پستهایی جداگانه در شبکههای اجتماعی از کنارهگیری و عدم حضور در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر خبر دادند. انصراف شانزده گروه بخش “دیگرگونههای اجرایی” این جشنواره باعث شد تا نادر برهانی مرند دبیر وقت جشنواره تئاتر فجر، در بیانیهای خطاب به اهالی تئاتر از آنها بخواهد تا “با کنار گذاشتن افتراقهای ناچیز به یک آرمان مشترک بزرگ یعنی اعتلای فرهنگ و هنر این مرز وبوم و خدمت به مردم کشور” بیندیشند.
تحریم صدا و سیما با پخش برنامه جهانآرا
همزمان با پیام مسعود کیمیایی رخشان بنی اعتماد، کارگردان نام آشنا نیز در پستی اینستاگرامی از مردم خواست تا به یاد قربانیان حادثه هواپیمای اوکراینی در میدان آزادی تهران و میادین آزادی شهرهای دیگر جمع شده و شمع روشن کنند. انتشار این فراخوان خیلی زود با آنچه که تهدید نیروهای امنیتی خوانده شد لغو و در برنامه جهانآرا در شبکه افق سیما مورد انتقاد محمد صادق کوشکی فعال رسانهای جریان اصولگرا قرار گرفت. کوشکی با اشاره به فراخوان رخشان بنیاعتماد گفت که: “۵۰ نیروی سپاه در مرزهای شرق کشور هدف ترور قرار گرفتهاند، خانمی که فراخوان میدهی، اگر آن بچههای سپاه در مرز نبودند، دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت میرسید. شاید هم خوشش میآمد شاید دوست داشتی.”
https://www.instagram.com/p/B7MjJECp1Ss/?utm_source=ig_embed
این سخنان واکنشهای تند اهالی سینما و تلویزیون را در پی داشت و باعث شد تا تلویزیون نیز پس از سینما مورد تحریم هنرمندان واقع شود. کانون کارگردان سینمای ایران در بیانهای از تمامی کارگردانان سینما درخواست کرد تا زمان عذرخواهی رسمی سازمان صداوسیما در هیچ برنامه تلویزیونی به عنوان میهمان و کارشناس شرکت نکنند.
پس از این واکنشها، این بار نوبت به برخی بازیگران رسید تا از عدم همکاری با صدا و سیمای ایران سخن بگویند. محسن تنابنده و احمد مهرانفر در واکنش به توهینهایی که به رخشان بنیاعتماد و خانوادهاش در تلویزیون رخ داد اعلام کردند پس از پایان تصویربرداری “پایتخت ۶” با تلویزیون خداحافظی خواهند کرد.
هنرمندان مخالف معترضین چه کسانی بودند؟
اعلام انصراف بیسابقه هنرمندان از جشنوارههای فجر منتقدانی نیز داشت. شهاب حسینی ابتدا با انتشار پستی در اینستاگرام تحریم کنندگان جشنواره را نکوهش و این حرکت را دامن زدن به افتراق جامعهشکن خودی و ناخودی دانست و به هنرمندان توصیه کرد که “پشت احساسات پاک مردم” پنهان نشوند. انتقادهای برنده جایزه بازیگری جشنواره کن به همینجا ختم نشد و در نشست مطبوعاتی فیلم “شین” بدون نام بردن از مسعود کیمیایی او را به باد انتقاد گرفت و پیام او را سنگ بنایی خواند که “نتیجهای جز نفاق و تفرقه و نفرتپراکنی در بر نخواهد داشت.”
در جریان اعتراضهای آبانماه نیز برخی هنرمندان نسبت به بیانیه صدای آبان واکنش نشان داده و آنها را به منفعتطلبی متهم کردند. از جمله این افراد، کارن یکی همایونفر بود که در صفحه اینستاگرام خود نوشت: “ایران را سیاه نکنید.”
به اعتقاد آقای همایونفر رویه هنرمندان امضا کننده بیانیه صدای آبان، به نسبت فضای سیاسی اجتماعی دوگانه است.
کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون نیز دیدگاه مشابهی داشت. او در اینستاگرامش با اشاره به اینکه “تمامی حرکاتی که منجر به تخریب اموال عمومی شد” را “محکوم” میکند، نوشت: “ما مردم ایران به دنبال جستجوی آرامش در زندگی هستیم و هرگز طرفدار اغتشاش و آشوب نبودیم و نیستیم.”
یغما گلرویی، رضا صادقی و امید زندگانی شمار دیگری از هنرمندانی بودند که با انتشار پیام هایی نسبت با کمپین صدای آبان مخالفت کردند.
هنرمندان در خارج از کشور چه گفتند؟
اواخر آذرماه ۱۳۹۸ و با انتشار خبر دعوت وزارت ارشاد از رومئو کاستلوچی و یوجینو باربا، دو کارگردان ایتالیایی برای حضور در جشنواره تئاتر فجر بود که جمعی از هنرمندان و نویسندگان ایرانی در خارج از کشور، از آنها خواستند از این حضور انصراف داده و از “مردم سوگوار” ایران حمایت کنند.
آنها در نامهای با اشاره به اعتراضهای آبان در ایران که برآورد می شود صدها کشته برجای گذاشت، تاکید شده بود که “کشتار مردم توسط رژیم اسلامی همچنان ادامه دارد. در این موقعیت دهشتناک، برگزاری فستیوال تئاتر و فیلم با دعوت از هنرمندان حرفهای غربی فقط پردهایست برای پوشاندن این همه جنایت.”
در این نامه تاکید شده بود که جشنواره تئاتر و فیلم فجر تهران “هیچ ربطی” به مردم ایران ندارد و “فقط جشنهایی برای فریب غربیهاست و حضور شما در آن به معنی همکاری با رژیم جمهوری اسلامی برای تحقق این فریب است و پولی که بابت این حضور به شما پرداخت میشود پول دزدیده شده از بچههای گرسنه آن سرزمین است.”
پرویز صیاد، نیلوفر بیضایی، اسماعیل خویی، فرج سرکوهی، نسیم خاکسار، ناصر زراعتی، منوچهر دقتی و قاضی ربیحاوی از امضا کنندگان این نامه بودند.
پس از واقعه سرنگونی هواپیمای اوکراینی و با موج تحریم جشنواره تئاتر فجر توسط هنرمندان کشور بود که یوجینو باربا و رومئو کاستلوچی انصراف خود را از حضور در این جشنواره اعلام کردند.
یوجینو باربا در نامهای، علت این انصراف را “موقعیت درد و سوگواری” نامید: “تئاترها باید با سلاحهای صلحآمیز خود، که حتی در نیرومندترین شکل هنریشان باز هم صلحآمیز هستند، به مبارزه ادامه دهند. تاریخ نشان میدهد که اثرات آنها میتواند موجب دگرگونیهای خاموش و تحولات مشهود شود. اما موقعیتهایی هست چون درد، سوگواری یا امتناع که در آن هنگام تئاترها میبایست از اجرا خودداری کنند.”
“جولیوس سزار” به کارگردانی رومئو کاستلوچی و “بلای زندگی” به کارگردانی یوجینو باربا قرار بود توسط این دو کارگردان در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر روی صحنه برود.
هنرمندانی که جوایز خود را به قربانیان اهدا کردند
در فضای ملتهب از تحریمها، مراسم سیزدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در حالی برگزار شد که برندگان این جشن جوایز خود را به قربانیان اعتراضهای آبان و هواپیمای اوکراینی اختصاص دادند.
همایون غنیزاده در جریان این مراسم هنگام دریافت جایزه خود از هنرمندان خواست که درباره “کشتار ۹۸” سکوت نکنند. او به هنگام دریافت جایزهاش پویا بختیاری را “کشته راه وطن”خواند و جایزهاش را به او تقدیم کرد. آقای غنیزاده گفت که “سکوت درباره فجایعی مثل آبان ۹۸” قباحت دارد و از هنرمندان خواست مردم را تنها نگذارند.
این کارگردان، با تأکید بر اینکه “این دوران میگذرد و ما میمانیم و این جامعه”، سخنانش را با شعری از سیف فرغانی به پایان برد: “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد.”
نوید محمدزاده نیز در این مراسم جایزه خلاقیت بازیگری را به خاطر دو فیلم «سرخ پوست» و «متری شش و نیم» به کشته شدگان هواپیمای مسافربری اوکراین اهدا کرد.
پیشتر و در جریان برگزاری مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره بینالمللی “سینما حقیقت” محسن استادعلی کارگردان در پیامی که به این مناسبت قرائت شد پویا بختیاری را “جسورترین دوربین و مستندساز این سرزمین” نامیده بود. “مدت زمان زیادی از وقایع آبان ماه نگذشته است. دوربینهای ما مستندسازان خاموش بود و موبایلهای جوانان این مرز و بوم روشن. ثبت حقیقت به حضور و دریافت جایزه نیست، به جسارتِ بودن است در تنگناهای اجتماعی. کاری که مردم به سرانجام رسانیدند و ما نظارهگر. این جایزه تقدیم میشود به روح بلندِ جسورترین دوربین و مستندساز این سرزمین، پویا بختیاری و همه دوربینهای تا ابد روشن.”
فشار بر انصراف دهندگان از جشنواره
همزمان با اعلام انصراف هنرمندان از بخشهای مختلف جشنواره فجر، فشار نهادهای امنیتی و قضایی در کنار فشار رسانههای حکومتی بر انصراف دهندگان نیز شدت گرفت و منجر به بازداشت و احضار هنرمندان معترض شد. بازداشت سه کارگردان تئاتر در مشهد و احضار ترانه علیدوستی، از این جمله بود. خانم علیدوستی با انتشار پستی که پس از فشارهای امنیتی پاک شد نوشته بود: «مدتها با این خیال جنگیدم و نخواستم بپذیرم؛ ما شهروند نیستیم. هیچوقت نبودیم. ما اسیریم. میلیونها اسیر.»
https://www.instagram.com/p/B7TWbqOJpg7/?hl=en
واکنش تند به انصراف دهندگان جشنواره فجر که پس از کمپین صدای آبان شکل گستردهتری به خود گرفته بود، گویای خشم مقامات نسبت به اتحاد هنرمندان بود.
حسن عباسی، رئیس اندیشکده یقین در یک فایل صوتی خطاب به مسعود کیمیایی گفت: “ما به شما شرایطی دادیم که تو این مملکت بالا بیایید…زیر تابوت شماها را پنجهزارنفر هم نمیگیرد اما زیر تابوت افرادی متعلق به فکر ما میلیونها تشییعکننده هست”
نصرالله پژمانفر، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز اعلام کرد با ارائه طرحی به مجلس، ممنوعالکار شدن همیشگی هنرمندان انصرافی را کلید خواهد زد. پژمانفر به خبرگزاری فارس گفته بود: اینگونه نیست که این هنرمندان در برهههایی در کنار مردم باشند و بنا به شرایط تغییر موضع دهند، اگر قرار است نباشند، همان بهتر که هیچوقت نباشند.”
پس از این اظهارات نماینده مشهد، گروههای تئاتری این شهر که از آغازگران تحریم جشنواره تئاتر فجر بودند، طی بیانیههای جداگانهای اعلام کردند در جشنواره فجر حضور خواهند یافت.
واکنش مقامات امنیتی و قضایی ایران به اتحاد هنرمندان در پاییز و زمستان ۹۸ تا شهریورماه امسال ادامه داشت و مسعود حکمآبادی تهیه کننده تئاتر مشهد و از تحریم کنندگان جشنواره تئاتر فجر توسط دادگاهی در این شهر به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
بی بی سی فارسی
آیا خط سیریلیک سرنوشت تاجیکان را رقم میزند؟


در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند که بمرور در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر میشوند.
در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.

رسانه، پیام است. این جمله معروف مارشال مکلوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰)، که زمانی استاد مرکز مطالعات رسانهای ترونتو و نظریهپرداز ارتباطات بود، در گفتمان رسانهشناسی امروز همچنان تاثیرات بارزی دارد. عبارت “دهکده جهانی” را هم که امروزها زیاد به کار میرود، او ابداع کرده است. او دهکده جهانی را ماحصل توسعه رسانه و ابزارهای ارتباطاتی میداند که زندگی اجتماعی و فرهنگ بشری را تغییر دادهاست.
“رسانه، پیام استِ” او این پیام را دربر دارد که رسانه، سرنوشت انسانهای امروزی را رقم میزند و زندگی اجتماعی را تغییر میدهد. پیام یا محتوای رسانه از نظر او چندان مهم نیست، بلکه خود رسانه یا وسیله و ابزار ارتباط مهم است. یعنی ابزار محتوا را هم تعیین میکند، یا به عبارت دیگر، نوع رسانه محتوایش را شکل میدهد و این رسانه است که جوامع و زندگی بشری را متحول میکند.
بسیاری این اندیشهٔ مکلوهان را نوعی جبرگرایی در فناوری میدانند. جبرگرایی خود مفهومی بسیار کهن است، یعنی تن دادن به سرنوشت یا قضا و قدر، بدان معنا که انسان هیچکاره است و هرچه بر سرش میآید، از قبل رقم خورده و معلول علتهایی است خارج از دست و توانایی انسان. جبرگرایی در فناوری به این معناست که فناوری، سرنوشت جامعههای انسانی را رقم میزند و انسانها منفعلانه به سمتی میروند که فناوری، آنها را میکشاند.
جبرگرایی در فناوری
جبرگرایی در فناوری البته به قرن نوردهم میلادی برمیگردد و آفرینندهٔ این اصطلاح تورستین وِبلِن، جامعهشناس و اقتصاددان آمریکایی پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم است. اگرچه نخستین دیدگاه جبرگرایانه در فناوری به فیلسوف آلمانی کارل مارکس نسبت داده میشود که میگفت ابزار تولید یا فناوری تولیدی، زندگی انسانها و جامعه را تغییر میدهد. از آنجا که رسانه هم به نحوی ابزار است و ابزار تولید هم هست، بهویژه وسیله تولید و انتقال یا انتشار فکر یا اطلاع، پس میتوان گفت که در این زمینه مارکس و وبلن و مَکلوهان تا حدی همنظر بودهاند.
- یگانهگی روش املای زبان فارسی دری در افغانستان یک نیاز جدّیست
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبانها؟
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما

پیروان مارکس در شوروی، مانند لنین و استالین، به نقش رسانه خوب واقف بودند. این سخن لنین که گفته “از میان همهٔ هنرها مهمترین آنها برای ما سینما است”، در شوروی زبانزد خاص و عام بود. یعنی میشد از راه رسانه بر ذهن و روح تودهها رسوخ کرد. البته تاثیر مطبوعات یا رسانه چاپی هم در شکلگیری انقلاب روسیه چشمگیر بود.
یکی از انواع رسانه یا ابزار ارتباطی که مقامهای شوروی بیش از هر نوع دیگر دستکاریاش کردند، خط یا الفبا بود. آنها معتقد بودند که خط لاتینی وسیله ارتباطی موثری برای پیشرفت و همین طور جهانیشدن انقلاب رنجبران است. خط سریلیک روسی و بهویژه خطهای مردمان مسلمان قلمرو شوروی را که بر پایه الفباهای عربی و فارسی ابداع شده بود، مانع انقلاب و عامل بقای نظام کهنه میدانستند.
در آغاز اگرچه قرار بود خط سیریلیک روسی هم جای خود را به لاتینی بدهد، ولی به گفته ولادیمیر آلپاتوف، مدیر پژوهشگاه زبانشناسی فرهنگستان روسیه، در اوایل دهه ۱۹۳۰ استالین مانع لانینی شدن زبان روسی شد، چون ظاهرا دیگر به جهانگیری انقلاب باور نداشت و به فکر انزوای دولت شوروی از غرب و جهان سرمایهداری بود.

ولی رسمالخط مردمان مسلمان شوروی را در اواخر دهه ۱۹۲۰ به لاتین و بعد در دهه ۱۹۴۰ به سریلیک تبدیل کردند. در این میان، اول خط لاتینی و بعد خط سیریلیک جایگزین الفبای فارسی تاجیکان شد، چون دولت شوروی در صدد کاهش یا از میان بردن نفوذ این زبان تاثیرگزار در بخش اعظمی از قلمروش بود.
گسسته از گذشته
در تبدیل خط تاجیکان، مردم و یا طبقه روشنفکر محلی هیج تقشی یا رأیی نداشتند، اگرچه بسیاری از آنها منفعلانه فقط تصمیمات صادرشده از کرملین را تبلیغ وترویج میکردند. اما شوروی تا حدی موفق شد با این راه زندگی و شیوهٔ تفکر و حتی فرهنگ مردم را عوض کند. نسل جدید از میراث و آثار کهن خود گسسته و و بیبهره شد و اکنون هم بسیاری از فارسیزبانان فرارود بهسختی آثار گذشتگان را درک میکنند.
تبدیل خط بر زبان و شیوهٔ گفتار فرارودیان هم تاثیر ژرفی گذاشت؛ ساختار بیان را بهم زد و معناهای بسیاری از واژگان تحریف شد و بسیاری از کلمات و ترکیبهای زبان فارسی در فرارود غنای خود را از دست داد که خود بحث مفصلی است.

با فروپاشی شوروی برخی از جماهیر پیشین آن برای کاهش نفوذ فرهنگی و سیاسی روسیه به اقداماتی مانند تبدیل خط دست زدند. اما در تاجیکستان اگرچه بسیاری از روشنفکران مانند محمدجان شکوری، لایق شیرعلی، کمال عینی، محمد عاصمی و غیره خواستار دوباره بر مسند نشاندن خط پارسی بودند، ولی جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ از دستیابی به این آرمان مانع شد و گفتمان تبدیل خط را کمرنگ کرد.
دولت امامعلی رحمان که با پشتبانی روسیه و ازبکستان روی کار آمد، از همان آغاز، مخالفت خود را با تبدیل خط برملا ساخت و نوشتههای پارسی را از آویزهها و سردرِ مغازه و دکانهای شهر دوشنبه برچید. در سالهای اخیر هم، اگرچه گفتمان تبدیل خط در تاجیکستان دوباره گرم شده، ولی مقامها بارها اعلام کردهاند که دولت به فکر گذار به خط سنتی تاجیکان یا به اصطلاح خط نیاکان نیست.
در برابر این، بحث گذار به خط فارسی بیشتر جنبهٔ مجازی گرفته؛ به این معنا که این بحث اکنون از صفحهٔ نشریهها به فضای مجازی که هنوز از سیطره دولت و مقامها بیرون است، جهش کردهاست. طرفداران خط سیریلیک بیشتر کارمندان دانشگاهها و موسسات تحت فرمان دولت تاجیکستان هستند، در حالی که کوششگران گزار به خط پارسی، یا افرادی مستقل هستند یا بیشتر در خارج به سر میبرند.
شگفت این که در میان فرهنگیان داخل تاجیکستان شمار کسانی که خواستار گذار به خط فارسی هستند نیز کم نیست، ولی صدای آنها چندان رسا به گوش نمیرسد و بیشتر سعی میکنند وارد این مباحث نشوند. این بحثها بیشتر جنبههای سیاسی، فرهنگی و خودشناسی دارد و به جنبهٔ فناوری آن کمتر توجه میشود.
عصر دیجیتال
فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ با انقلابی جهانی در زمینه فناوری رایانه و ارتباطات همراه بود. این زمانی بود که شبکهٔ جهانی اینترنت وارد زندگی مردم شد و تمدن بشری را دگرگون کرد. اینترنت خود رسانه یا ابزاری ارتباطی است که انواع مختلفی از رسانهها یا ابزارهای دیگر را دربر دارد. طبیعی است که خط هم به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی میان مردم به جزئی از بدنه شبکهٔ جهانی تبدیل شد.
چون فناوری نوین بیشتر و پیشتر از هرجای دیگری در جهان غرب به وجود آمد، این امر در ورود رسمالخط و الفباهای مختلف به فضای مجازی هم تاثیرگذار بود. فناوریهای اینترنتی بیشتر با در نطر گرفتن خط و الفباهای رایج در غرب که غالباً مبتنی بر خط لاتینی است، ساخته شدهاند. در این میان خط سیریلیک با چالشهای زیادی روبرو بود و هرچند در سه دههٔ اخیر بسیاری از مشکلات آن رفع شده، به گفتهٔ پژوهشگران، برخی از این مشکلات سر جای خود باقی ماندهاست.
این وضع باعث شده که بسیاری از مردمان سیریلیکنویس، مانند روسها و اوکراینیها و بولغاریها مجبور باشند در مواردی پیامها یا مطالب خود را به خط لاتینی بنویسند. حتی امروز صفحهکلید روسی توانایی رفع برخی از مشکلات در نوشتار روسی را ندارد. خط سیریلیک تاجیکی که گاه پیریلیک (پارسی سیریلیک) خوانده میشود، از همان آغاز در ورود به جهان مجازی پای لنگی داشته است. کاربرد آن امروز هم فراگیر نشده است.

خط سیریلیک تاجیکی تفاوتهایی با خط روسی دارد. مثلاً شش حرف الفبای تاجیکی برای بیان آواهای خاص زبان فارسی، ج، ق، ه یا ح، غ، ی (یای وصلی یا یای نسبت) و واو مجهول، این الفبا را با الفبای روسی متمایز میکند. ولی به دلیل عدم دسترسی به الفبای تاجیکی در سامانهها یا برنامههای رایانهای، بسیاری از تاجیکان در فضای مجازی ترجیح میدهند به زبان روسی بنویسند یا اگر به فارسی بنویسند، از همان خط سیریلیک روسی استفاده میکنند که حروف “تاجیکی” ندارد.
غولپیکر چگونه گلپیکر شد؟
یادم هست اوایل دهه ۲۰۰۰، وقتی که برای بیبیسی فارسی در دوشنبه کار میکردم، مجبور بودیم به دلیل نبود الفبای سیریلیک پارسی در اینترنت مطالبی را در تارنمای فارسی بیبیسی به خط روسی منتشر کنیم. باری در یک مطلبی فارسی واژه “غولپیکر” را که برای شرکتهای بزرگ به کار رفته بود، وقتی به خط سیریلیک روسی برگرداندم، تبدیل به “گلپیکر” شد، چون خط روسی حرفهايی برای غ و واو مجهول ندارد.
اگرچه امروز این مشکل تا اندازهای رفع شده و الفبای سیریلیک پارسی در سامانهٔ یونیکد موجود است، هنوز هم در تاجیکستان بسیاری به جای آن از الفبای روسی بهره میبرند. برخی از سازمانها و مؤسسات دولتی و حتی شرکتهای مخابراتی تاجیکستان پیامهای خود را به مشتریان به الفبای روسی مینگارند. مثلاً یکی از دوستان چنین پیامی از یک بانک گرفته: “مشتری مخترم! انتکال شما با نظام دسترس روان کرده شد. رکم انتکال:… ملبگ…” یا پیام دیگری: “مشتری مخترم! انتکال شما با موفکیت به انتکالگیرنده پراخت کرده شد…”
یعنی اینجا “مخترم” به جای “محترم”، “انتکال” به جای “انتقال”، “رکم” به جای “رقم” و “ملبگ” به جای “مبلغ” آمدهاست. بدین ترتیب بسیاری به جای “هر” “خر”، به جای “جای” “چای”، به جای “جنگ” “چنگ”، به جای “قلب” “کلب”، به جای “جاه” “چاه”، به جای “جهالت” “چخالت”، به جای “قیر” “کیر”، به جای “رحمان” “رخمان”، به جای “بهار” “بخار”، و به جای “هفته” هم “خفته” مینویسند که معمولاً خندهدار از آب درمیآید.
موزونه عبدالرحمان، متخصص رایانه و اینترنت در تاجیکستان، میگوید علت این مشکل شاید این باشد که حروف معیار سیریلیک تاجیکی در سیستم ویندوز قبلا نبود و تازه در سالهای اخیر پیدا شده است: “قبلا بنا بر نبودن حروف استاندارد، کاربران از حروف غیراستاندارد استفاده میکردند. با این حروف مشکلاتی پیش میآید. وقت لازم است که مردم با کاربرد حروف استاندارد خو بگیرند. در کارگزاری مؤسسات دولتی شریفت (قلم) غیراستانداردی مورد استفاده قرار دارد. وقتی ما متنی از یک مؤسسه دولتی دریافت میکنیم، رایانه ما حروف آن را نمیخواند.”
به گفتهٔ خانم عبدالرحمان، حروف سیریلیک تاجیکی در برنامههای ویندوز از نسل هفت به بعد وجود دارد ولی بسیاری در تاجیکستان همچنان از رایانهها یا برنامههای قدیمی استفاده میکنند. این مشکل در بسیاری از تلفنهای همراه هم به دید میآید. بسیاری در تاجیکستان به تلفن هوشمند دسترسی ندارند یا توان خریداری آن را ندارند.
تنبلی یا خط ناکارآمد؟
برخی دیگر از صاحبنظران به این وضعیت میگویند “تنبلی”. یکی از دوستان که نخواست نامش را ببرم، میگوید برای فعال ساختن حروف سیریلیک فارسی در تلفن همراه “سه کلیک کافی است.” به نظر او “بسیاری أصلاً به فکر زبان مادری نیستند و ترجیح میدهند به روسی بنویسند. با خط سیریلیک زبان ما ممکن است از میان برود، چون دولت پشتیبان زبان نیست و شرایطی برای حفظ و ترویج آن وجود ندارد. کسی مجبور نیست که آن را بیاموزد یا از آن کار بگیرد.”
مشکل خط پیریلیک فقط به پیامرسانی محدود نمیشود. از مشکلات اصلی، کمچینی یا فقدان مطالب و محتوا به این خط در فضای مجازی است. شهرت قدرتف حقوقدان تاجیک که نام خود را در صفحهٔ فیسبوکیاش به الفبای روسی ثبت کرده، میگوید تلفن او حروف سیریلیک تاجیکی ندارد و مجبور است از حروف روسی استفاده کند: “در تاجیکستان اندک رسانهای هست که به خط سیریلیک تاجیکی مطالبی انتشار دهد. به همین دلیل من اخبار تازه را بیشتر از شبکههای روسی دریافت میکنم. کتابها در باره مسائل سیاسی، حقوقی و اقتصادی به زبان تاجیکی نیست. اگر باشد هم، بغایت اندک است و آنها هم ترجمههایی با کیفیت بد از زبان روسی هستند.”
“در سی سال گذشته حکومت نتوانست برای مؤسسات آموزش عالی کتابهای تاجیکی فراهم سازد. دانشمندان ما خودشان هم به زبان ما کتاب نمینویسند. من بارها در بارهٔ انتخابات، مطالبی به زبان تاجیکی جستجو کردم ولی نیافتم. مطالب طبی را هم نمیشود پیدا کرد. همه به زبان روسی است ولی به زبان ما نیست.”
فضای خالی از محتوا
اگر کسانی مثل شهرت قدرتف مجبورند برای مطالعهٔ کُتُب و مطالب علمی به تارنماهای روسی روی آورند، کسانی چون باباجان شفیع، کارمند کتابخانهٔ ملی تاجیکستان که خط فارسی بلد است، به دنبال منابع دیجیتال فارسی میروند.
وی میگوید: “فضای مجازی به خط سیریلیک تاجیکی اصلاً چیزی ندارد. میشود گفت که تاجیکان هنوز وارد این فضا نشدهاند. شخصاً من که انگلیسی نمیدانم، اگر به دنبال مطلبی باشم، حتماً به فارسی میجویم و مطالب فراوانی به فارسی پیدا میکنم. منابع کافی به خط سیریلیک فارسی در شبکهٔ جهانی وجود ندارد.”
مروری گذرا در جستجوگر گوگل این حرفها را ثابت میکند. اگر شما عبارت “شهر بخارا” را در گوگل به خط فارسی بنویسید، بیش از ۵۵ هزار نتیجه پیش چشمتان میگذارد. حالا همین عبارت را به سیریلیک بنویسید، نتیجه ۱۱ هزار است ولی اغلب این مطالب به زبان ازبکی و روسی و حتی انگلیسی است و در این میان مطالبی به زبان به اصطلاح “تاجیکی” کمتر پیدا میکنید. به همین شیوه می توان عبارت “فیزیک هستهای” را به خط پارسی جستجو کرد و بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار نتیجه گرفت، در حالی که جستجوی این عبارت به خط سیریلیک تاجیکی فقط ۲۶۱ نتیجه می دهد.
این مشکل بویژه در مورد واژههایی محسوس است که وامگرفته از زبان روسی هستند و نوشت آنها نیز به شکل روسی در میان تاجیکان رایج است. مثلا اگر نام کرونا را به خط پیریلیک به شیوه روسی بنویسید، آنگونه که رسانههای تاجیکستان مینویسند، گاه حتی یک مطلب به اصطلاح “تاجیکی” هم گیرتان نمیآید.
فردوس اعظم، از شاعران جوان تاجیک که اشعار خود را بیشتر به خط فارسی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، میگوید خوانندگان شعر او به خط پیریلیک بغایت کم هستند و ۹۷ درصد مخاطتبان اشعارش از فارسیزبانان ایران و افغانستانند. اشعار او بیشتر در صفحات و گروههای فارسیزبان همرسانی میشود.
وی میافزاید: “من شاید از اولین کسانی باشم که شعرهایم را به خط فارسی نشر میکنم. قبلا فقط به فارسی نشر میکردم ولی بعضی دوستان خواهش کردند که به پیریلیک هم گذارم. در تلگرامم که نزدیک ۱۰۰۰ نفر خواننده دارد ۹۵ درصد فارسیزبانان ایران و افغانستان هستند. در اینستاگرام که حدود ۵۰۰۰ دنبالکننده دارم، تاجیکستانیها خیلی کمند. زیر غزل آخرم ۵۰۰ نفر پسند گذاشتند که از میان اینها شمار تاجیکستانیها به ۸۰ نفر هم نمیرسد.”
اینجاست که به درک چرایی بحثهای طرفداران و مخالفان گذار به خط فارسی در تاجیکستان میرسیم. طرفداران خط فارسی معتقدند که گذار به این خط با فراهم ساختن منابع فراوان علمی و ادبی در فضای مجازی، دروازهٔ بازار بزرگی را برای تولیدات ادبی و هنری تاجیکستان در کشورهای همسایهٔ ایران و افغانستان باز میکند. در حالی که مخالفان خط فارسی نگران تاثیراتی هستند که ممکن است ارتباط با جهان فارسیزبان در شیوهٔ زندگی و افکار مردم تاجیکستان برجای گذارد.

انزوا و استبداد
حالا ممکن است بپرسید این مسایل به بحث جبرگرایی در فناوری که مقدمهای طولانی بر آن نوشتم، چه ربطی دارد؟ ربطتش این است که این مفهوم که من چندان علاقه و اعتقادی به آن ندارم، در زندگی مردم تاجیکستان یا فارسیزبانان فرارود تاثیر گستردهای دارد. یعنی تاجیکان منفعلانه تن به رسانه یا ابزاری ارتباطی دادهاند که چندان کاربردی نیست و این ابزار هم آنها را هرچه بیشتر و بیشتر منزوی کرده است.
یکی از همکاران انگلیسیام که سالها پیش برای تشکیل یک دورهٔ آموزشی برای روزنامهنگاران محلی به دوشنبه رفته بود، میگفت به نظر میرسد تاجیکان در بحران هویت به سر میبرند. آنها دانش زبان روسی را از دست دادهاند، خط فارسی را هم نیاموخنهاند، انگلیسی هم نمیدانند و این وسط سردرگم ماندهاند.
بدین ترتیب، خط تحمیلی پیریلیک سرنوشت تاجیکان را طی یک قرن گذشته رقم زده و احتمالاً دهسالههای دیگر نیز رقم خواهد زد؛ مگر این که اتفاقی نامناظره بیفتد.
دولت تاجیکستان که بارزترین نمونهٔ یک نظام استبدادی در عصر دیجیتال است، از هر گونه تغییر و تحول بیم دارد و از همان آغاز همه سعی خود را کرده تا رسانهها و ابزارهای ارتباطی را در سیطره خود نگه دارد. از جمله تبدیل خط را هم برای موجودیت خود زیانبار میداند، چون ممکن است باعث دسترسی مردم به اطلاعات و منابع تازه شود و به بیداری و ناخوشنودی عمومی دامن زند.
امامعلی رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان، خود را “پیشوای ملت” اعلام کردهاست. دستگاه تبلیغات دولتی او را نجاتدهنده معرفی میکند و بر تاریخ گذشته، چه شوروی و چه پیشاشوروی، خط بطلان میکشد. کیش شخصیت او فقط در وضعیت موجود میتواند معنا داشته باشد. یعنی این خط پیریلیک بوده که تاجیکان را تبدیل به “ملت” کرده و این ملت در برههای از زمان دچار مصیبت شده و پیشوایی آمده و نجاتش دادهاست.
بر پایهٔ نظریهٔ مکلوهان، تبدیل رسانه یا ابزار ارتباطی میتواند زندگی مردم و سامانهٔ فرهنگی و اجتماعی را تغییر دهد. پس میتوان به این نتیجه رسید که تبدیل خط و ایجاد پیوند قویتر با تاجیکان و فارسیزبانان برونمرزی ممکن است هویت تاجیکان را متحول سازد و در اندک مدتی کیش شخصیت را نیز درهم کوبد: این، درست همان است که حکومت نمیخواهد.
بی بی سی فارسی
یگانهگی روش املای زبان فارسی دری در افغانستان یک نیاز جدّیست


در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند که بمرور در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر میشوند. در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.

هرچند خود الفبای کنونی زبان فارسی دری دشواریها و چالشهای ویژۀ خود را دارد و در آن برخی از آواها در میان واژهها شکلی برای نوشتن ندارند و نیز شماری از آواها و واجهای صدادار ناهمگون با حرفها و شکلهایی همگون نوشته میشوند و به همینگونه شکل گسستۀ یک حرف و شکلهای پیوستۀ آن در آغاز، وسط و انجام یک کلمه از هم متفاوت اند و برخی از حرفها هم در کلمههایی واحد با حرفهای مابعد و یا ماقبل خود پیوستناپذیراند؛ امّا آنچه که به عنوان روش املای این زبان مطرح است همیشه از آغاز پیدایش این زبان و نگارش آن به این رسمالخط، واحد و یکسان نبوده است. اختلاف در املای زبان فارسی دری بیشترینه برخاسته از چهگونهگی نگارش پیوسته یا گسستۀ اجزای واژههای ترکیبی، پیشوندها، پسوندها، حرفهای ربط، عطف و نشانههای دستوری و نحوی و صرفی است.
پیشینۀ روش املای زبان فارسی دری در افغانستان و کوششها در راستای یکسانسازی آن:
در گذشتهها در متنهای دستنویس زبان فارسی دری نیز یگانهگی در روش در افغانستان یا سرزمینهای دیگر فارسیزبان وجود نداشت و هر خطّاط و خوشنویسی به ذوق خود مینوشت و پس از پیدایش صنعت چاپ نیز این چندگونهگی در روش املا، هم در کتابها و هم در رسانههای نوشتاری، همچنان ادامه یافت. در خورد یادکرد است که در تاریخ معاصر افغانستان کوششهایی از سوی شماری از استادان گسترۀ زبان و ادبیّات فارسی دری، مانند استاد قاری عبدالله، استاد عبدالحق بیتاب، دکتر عبدالاحمد جاوید، دکتر محمّدرحیم الهام، عبدالله افغانینویس، نکهت سعیدی، دکتر روان فرهادی، عبدالحبیب حمیدی، عمر زاهدی، عینالدّین نصر و دیگران در بخش دستور زبان و درستنویسی انجام داده شدند و از جمله دکترجاوید جزوۀ درسی “بحث انتقادی بر املا و انشای فارسی” را در سال ۱۳۳۰ هجری خورشیدی نوشت که در مجموع، این کارها در این برهۀ تاریخی از ارزش فراوانی برخوردار بودند.
گام بنیادین در زمینۀ یکسانسازی روش املای زبان فارسی دری و نشانهگذاریها در افغانستان در سال ۱۳۶۳ با نشر و پخش جزوهیی به نام “روش املای زبان دری” توسّط اتحادیّۀ نویسندهگان گذاشته شد. این جزوه به کوشش پویا فاریابی در ۵۶ صفحه به قطع رقعی با شمارهگان ده هزار و یکصد نسخه در چاپخانۀ وزارت تعلیم و تربیّۀ افغانستان در کابل به چاپ رسیده و دربرگیرندۀ مقدّمهیی به قلم دستگیر پنجشیری، رئیس اتّحادیّۀ نویسندهگان، و پیشگفتاری دربارۀ الفبای زبان فارسی دری و دو بخش: دربارۀ املا و دربارۀ نشانهگذاری، بود. کار طرح و تدوین این روش توسّط کمیسیونی متشکّل از استادان دانشگاه کابل، دانشمندان آکادمی علوم و اعضای فنّی اتّحادیّۀ نویسندهگان که اعضای اصلی آن دکتر عبدالاحمد جاوید، دکتر محمّدرحیم الهام، محمّدعمر زاهدی، استاد واصف باختری، استاد اعظم رهنورد زریاب، لطیف ناظمی، پویا فاریابی و اعضای مشاور آن استاد عبدالحی حبیبی، سرور همایون و رضا مایل هروی بودند از سال ۱۳۶۱ مدّت سه سال را در بر گرفت.
این روش دربرگیرندۀ نکتههایی مهمّی برای یکسانسازی نوشتار زبان فارسی دری بود. به گونۀ نمونه در آن کتاب پیشنهاد شده بود که پس از واژههای مختوم به حرفهای صدادار “الف” و “و” در صورتی که در حالت مضاف، موصوف یا منسوب قرار بگیرند یک “ی” و در واژههای مختوم به “ه” غیر ملفوظ در چنین حالتها بر بالای “ه” نشانۀ “ء” افزوده شود، هرگاه با واژههای مختوم به “ه” غیر ملفوظ پسوند یا واژهیی دیگر بیاید “ه” غیر ملفوظ حذف نمیشود: مانند “زندهگی”، “پرندهگان”، “تشنهوار”، “نامهرسان” و غیره، واژههای ترکیبی را تا حد ممکن باید پیوست باهم بنویسند و نیز پسینۀ “را” و حرفهای ربط “که” و “به” را جدا بنویسند و به همینگونه نشانۀ جمع (ها) را پیوست بنویسند. این روش نوشتاری در مجلّۀ “ژوندن” و نشریّۀ “قلم”، ارگانهای نشراتی انجمن نویسندهگان افغانستان، و نیز در نشریّههای دولتی آن وقت رعایت میشد. البته این روش املا، ریشۀ تاریخی نیز دارد و در بعضی از نسخههای خطّی نیز مثلاً “زندهگی” و “تابندهگی” و امثال آنها را به همین سیاق نوشته اند.

نقش نهادهای مسؤول دولتی افغانستان در تعیین املای یگانه برای زبان فارسی دری
آنگونه که دیده میشود نهادهای مسؤول دولتی افغانستان از گذشتهها تا امروز هیچگونه برنامه و راهکاری در زمینۀ یکسانسازی روش املای زبان فارسی دری نداشته اند و امّا دانشمندان و نویسندهگانی که در این نهادها از جمله در وزارتهای آموزش و پرورش، وزارت آموزشهای عالی و آکادمی علوم کار میکردند به این مسأله هرگز بیتوجّه نبوده اند و ما گواه کارهای ماندگار انفرادی یا جمعی آنان در این زمینه بوده ایم. با آنهم پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از نشر و پخش جزوۀ “روش املای زبان دری” پذیرفتۀ اتّحادیّۀ نویسندهگان، از قرار معلوم در این اواخر انستیتوت زبان و ادب دری آکادمی علوم افغانستان در نظر دارد باز هم یک روش تازۀ املا را برای زبان فارسی دری با مشورۀ اهل خبره وضع کند و نیز کار نگارش و تدوین فرهنگ معاصر زبان فارسی دری را روی دست دارد و به همینگونه وزارت معارف هم در سال گذشته اعلام کرده است که برای معیاریسازی املا در زبانهای فارسی دری و پشتو به همکاری نهادهای مسؤول دیگری چون وزارت اطّلاعات و فرهنگ، آکادمی علوم، دانشگاههای کابل و تعلیم و تربیّه و دارالمعلمین سیّد جمالالدّین افغان دست به کار شود و امّا تا جایی که معلوم است در وزارت اطّلاعات و فرهنگ در این زمینه هیچ حرکتی مشهود نیست.
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبانها؟
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما

آشفتهگی نوشتار در مطبوعات و مراسلات اداری امروزی افغانستان
متأسّفانه امروز شیوۀ نوشتار در رسانهها و کتابها و مراسلات اداری در افغانستان بسیار آشفته است، تا جایی که نمیتوان گفت شیوۀ غالب کدام شیوه است؟ افزون از ناهمسانیهای املایی در واژههای فارسی دری، ناهمگونیهایی در کاربرد ساختارهای دستوری زبان عربی و در نگارش واژههای دخیل از زبانهای اروپایی در زبان فارسی دری و نشانهگذاریها و پاراگرفبندیها نیز مشکلساز اند.
در برخی از کتابها و رسانههای نوشتاری شیوۀ نگارش رسمی کشور ایران را به کار میبندند و در بعضی از نوشتهها هنوز هم از روش املای پذیرفتۀ اتحادیّۀ نویسندهگان کار میگیرند، امّا بسیاریها کدام روش ویژهیی را دنبال نمیکنند.
با پیدایش خطّ کامپیوتری، روش تازهیی هم از سوی برخی از نهادهای فرهنگی و ادبی کاربرد یافته است. در این روش، جای پیوستنوشتنهای واژههای ترکیبی را گذاشتنِ نیمفاصله در بین اجزای آن واژهها گرفته است و آن کلمهها و حرفهایی را که باید جدا مینوشتند با گذاشتن یک فاصله پیش و یک فاصله پس از آنها مینویسند و در نقطهگذاری هم اصولی را در نظر میگیرند که با معیارهای جهانی نوشتار مطابقت دارند. آن گونه که دیده میشود، کاربرد این روش تا جایی امیدوارکننده است، امّا تا زمانی که از سوی نهادهای مسؤول، یک روش یکسان برای املای زبان فارسی دری وضع نگردد و کاربرد آن روش از سوی دولت، سراسری نشود مشکل چندگانهگی روش املا همچنان ادامه خواهد داشت.

آسیبشناسی چندگانهگی املا و پیشنهادها برای یگانهگی آن
ناهمسانیهای موجود در نگارش واژهها در زبان فارسی دری میتوانند آسیبهای فراوانی را به این زبان که قلمرو گستردهیی در منطقه دارد وارد سازند. این ناهمسانیها به تدریج در کلّیت زبان تأثیر منفی خود را بهجا خواهند گذاشت. یکی از آسیبهایی که چندگانهگی املا در زبان فارسی دری میتواند داشته باشد در گسترۀ آموزش نوشتن و خواندن این زبان، هم برای گویندهگان آن و هم برای دیگران، است. آسیب مهمّ دیگرِ ناشی از ناهمگونی روش املا، مشکلآفرینی در یافتن مطلبی بهوسیلۀ سامانههای جستوجوگر اینترنتی است و از همه مهمتر این که چندگانهگی املایی میتواند برای خواندن یک متن نیز مشکلساز باشد.
برای همسانسازی املای زبان فارسی دری کاری که باید در گام نخست انجام داد، ایجاد یک فرهنگستان زبان از سوی دولت افغانستان خواهد بود. با پیریزی چنین نهادی افزون بر این که برای پدیدههای نو واژههای مناسب نوی گذاشته خواهد شد، برنامههای مناسبی در زمینههای بالندهگی و باروری زبان و درستنویسی و نیز سراسریساختن روش یگانۀ نگارش از طریق نشریّههای نوشتاری و کتابها، ریخته خواهند شد. تا ایجاد فرهنگستان زبان، عجالتاً انستیتوت زبان و ادب فارسی دری که در چارچوب آکادمی علوم افغانستان فعالیّت دارد نیز میتواند به این مسألۀ حیاتی و سرنوشتساز برای زبان فارسی دری، بپردازد.
پس از تدوین روش یگانۀ املا، پایهگذاری ساختارهایی برای ویراستاری در بنگاههای نشراتی و ادارههای نشریّههای چاپی نیز امری ضروری برای رعایت، تعمیم و نهادینهسازی یگانهگی روش املا در سطح کشور خواهد بود. متأسّفانه در افغانستان هم در قانون رسانههای همهگانی و هم در طرزالعمل تأسیس و ثبت رسانهها و نهادهای رسانهیی به جز از صاحب امتیاز و مدیر مسؤول از ویراستار سخنی به میان نیامده است و در ساختار نشریّههای دولتی افغانستان نیز کدام سمّتی به نام ویراستار وجود ندارد و در اینجا تنها به موجودیّت مصحح بسنده شده است، در حالی که کار یک مصحح صرف مقابلۀ متن قابل چاپ با نسخۀ اصلی آن است و کار ویراستار، کاستن و افزودن در متن، سازگارساختن متن با معیارهای علمی موضوع آن و یکدستسازی متن از نگاه شیوۀ نگارش و کابرد درست نشانهها و امثال اینها و فراتر از کار یک مصحح است.
و آخرین پیشنهاد برای از میانبرداشتن تفاوتها در املای زبان فارسی دری و رسیدن به یک روش یگانۀ املایی این است که نهادهای ذیربط مسؤول با راهاندازی گفتمانهای علمی دانشمندان زبان و ادبیّات کشور بکوشند تا بربنیاد بافتهای اصلی دستور زبان به پیشکش یک روش همسان و یگانۀ املا برای کتابهای درسی، بنگاههای نشراتی و رسانههای چاپی و نیز نامهها، اسناد و مراسلات رسمی اداری کشور به توافق برسند.
بی بی سی فارسی
‘مرد دیوانه’ کنار ‘جیغ’؛ راز نوشته مخفی شاهکار مونک آشکار شد

آزمایشهایی که با امواج مادون قرمز انجام شد، رمز جمله نوشته شده در گوشه تابلوی جیغ، شاهکار ادوارد مونک، هنرمند نروژی را آشکار کرد.
وجود جملهای کوتاه که به سختی قابل مشاهده است در گوشه یکی از معروفترین آثار هنری بشر، موجب بروز گمانهزنیهای متفاوتی در دنیای هنر شده بود.
در گوشه سمت چپ و بالای تابلوی جیغ با مداد نوشته شده است: “فقط یک دیوانه میتواند این را کشیده شده باشد.”
تحقیقاتی که موزه ملی نروژ انجام داده، نشان میدهد که این جمله را خود نقاش نوشته است.
نقاشی اصلی که اولین بار سال ۱۸۹۳ در اسلو -شهر محل اقامت مونک که آن زمان کریستیانیا نامیده میشد- نمایش داده شد، تبدیل به نمادی رادیکال و بدون زمان از بیان اضطراب بشر شده است.
فیلمهای هالیوودی جیغ که در دهه ۱۹۹۰ تولید شد نیز از این اثر الهام گرفته و همین طور یکی از اموجیهایی که در شبکههای اجتماعی و گوشیهای تلفن همراه دیده میشود.
این اثر هنری قرار است سال آینده میلادی در موزه جدیدی در پایتخت نروژ به نمایش گذاشته شود.
- فریاد ادوارد مونک، فریادی در گوش جهان
- ‘دختران روی پل’ اثر مونک حدود ۵۵ میلیون دلار فروخته شد
- دیدار ونگوگ و مونک در اسلو
- ‘فریاد’ مونک ۱۲۰ میلیون دلار به فروش رسید
منتقدان هنری مدتها بود که شک داشتند آیا این نوشته را خود مونک – که میدانیم در دوران زندگیاش از مشکلات روانی رنج میبرده – روی نقاشی نوشته یا بعدها یکی از بازدیدکنندههای اثر این کار را انجام داده است.
اکنون موزه به این نتیجه رسیده است که نوشته روی نقاشی کار خود مونک است. این نتیجهگیری از طریق به کارگیری تکنولوژی جدید و همچنین تحلیل و مقایسه دستخط مونک با نامهها و خاطراتش حاصل شده است.
مای بریت گولنگ، سرپرست موزه گفت: “نوشته بدون شک متعلق به خود مونک است. این نوشته و همین طور اتفاقاتی که سال ۱۸۹۵ همزمان با اولین نمایش تابلو در نروژ رخ داد، همه به یک موضوع اشاره دارند.”
سال ۱۹۹۴ تابلوی جیغ از موزه هنر نروژ دزدیده شد. تابلو سپس از طریق عملیات ماموران مخفی بریتانیایی دوباره پیدا شد.
‘حس عمیق اضطراب’

این اثر در آن زمان با انتقادات زیادی در جامعه روبرو شد و مردم نیز اظهار نظرهای زیادی در مورد وضعیت روانی مونک کردند.
مونک، طبق آن چیزی که در خاطراتش نوشته است، از این واکنشها به شدت لطمه خورد و به نظر میرسد که پس از آن بود که سراغ نقاشیاش رفت و آن جمله را به اثر اضافه کرد.
هم پدر و هم خواهر مونک از افسردگی شدید رنج میبردند و خود او هم سال ۱۹۰۸ به دنبال یک فروپاشی عصبی در بیمارستان بستری شد.
مادر و خواهر بزرگ این نقاش قبل از این که او ۱۴ ساله شود، مردند و پدرش نیز ۱۲ سال بعد درگذشت. یک خواهر دیگر مونک هم به اختلال دو قطبی مبتلا بود.
مونک در خاطراتش نوشته است: “تا جایی که یادم میآید از حس عمیق اضطراب صدمه خوردهام؛ حسی که تلاش کردهام آن را در آثارم نشان دهم. بدون این اضطراب و بیماری، من شبیه به یک کشتی بدون سکان میشدم.”
تابلوی جیغ همراه برخی دیگر از آثار مونک مانند مدونا، رقص زندگی و خودنگاره با سیگار، از سال ۲۰۲۲ در موزه ملی نروژ به نمایش گذاشته خواهند شد.
-
رویداد های اخیر5 روز پیش
طالبان دستور حفظ و مراقبت آثار قدیمی را داده است
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
مقامهای ارتش: جنگجویان خارجی در کنار طالبان در جنگ کندهار حضور دارند
-
رویداد های اخیر5 روز پیش
غنی: موج پسین خشونتها هجوم سیستماتیک علیه افغانها است
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
دستور طالبان به جنگجویانش برای پناه ندادن به جنگجویان خارجی
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
غنی: زمان آن است تا طالبان اراده به صلح نشان دهد
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
آلمان در تلاش تمدید ماموریت نظامی اش در افغانستان است
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
یوناما: تلفات غیرنظامیان در جریان مذاکرات صلح افزایش یافته اند
-
اخبار ساحوی5 روز پیش
جان باختن ۴ تن در نتیجه فروریختن یک معدن طلا در بدخشان