بی بی سی فارسی
درگذشت حبیبالله عبدالرزاقف، بازیگر سرشناس تئاتر و سینمای تاجیک


حبیب الله عبدالرزاقف، یکی از کهنسالترین و مشهورترین بازیگران تئاتر و سینمای تاجیک درگذشت.
شهباز عبدالرزاقف ، یکی از پسران آقای عبدالرزاقف در صفحه فیسبوکش نوشت که “پدرم از بین ما رفت، امروز، ساعت ۱۱. پدرم بر روی دستان من دنیای فانی را بدرود گفت. دوستان، برای شادی روح ایشان دعا کنید.”
در پی نشر این خبر دهها نفر از اهالی تئاتر و سینما و فرهنگ و ادب تاجیکستان در مقابل آپارتمانی در مرکز شهر دوشنبه جمع شدند که در سالهای اخیر حبیبالله عبدالرزاقف با خانوادهاش در آن جا زندگی میکرد.
هنگامی که پیکر آقای عبدالرزاقف را از منزلش بیرون میآوردند، حاضرین به خاطر احترام به شخصیت و خدمات بارز او در رشد تئاتر و سینما چند لحظه به رسم محلی دست زدند.
تشییع جنازه او در یکی از مساجد جامع شهر دوشنبه برگزار شد. پیکر حبیبالله عبدالرزاقف را بعد از ظهر امروز (سهشنبه، ۱۹ ژانویه) در گورستان “لوچاب” که آرامگاه بزرگان ادب و فرهنگ تاجیکستان است، به خاک سپردند.
در این مراسم پیوندان و همکاران و دوستان و هواداران هنر این بازیگر و کارگردان معروف تئاتر و سینما حضور داشتند.
زندگینامه
حبیب الله عبدالرزاقف متولد هفتم نوامبر سال ۱۹۳۷ بود. در سال ۱۹۶۰ از دانشکده دولتی هنر تئاتر مسکو و در سال ۱۹۶۴ از دورههای کارگردانی این دانشکده فارغ التحصیل شد.
آقای عبدالرزاقف نزدیک به چهاردهساله در تئاتر “موسیقی-کمدی” شهر خجند، تئاتر “لاهوتی” و تئاتر “جوانان” شهر دوشنبه و استودیوی “تاجیک فیلم” به عنوان هنرپیشه و کارگردان فعالیت کرده است.
در سالهای ۱۹۸۷-۱۹۹۰ ریاست “اتحادیه خادمان تئاتر” در تاجیکستان را بر عهده داشت؛ و از سال ۲۰۰۲ تا پایان عمر مدیر و رهبر هنری تئاتر غیردولتی “پدیده” بود.
آقای عبدالرزاقف سال ۱۹۸۷ عنوان افتخاری هنرمند مردمی تاجیکستان را دریافت کرد. او عضو اتحادیه سینماگران اتحاد شوروی سابق بود و چهل سال پیش نشان “دوستی خلقها”-را به خود اختصاص داد.
ویژگیهای هنری
حبیبالله عبدالرزاقف از همسالان (هم دورههای) محمودجان واحداف، مریم عیسییوا، هاشم گدایف، تمره ابدالشوکراوا، تورخان احمدخانف، فاطمه غلاموا و ناصر حسنف بود. این هنرمندان را “نسل سوم تئاتر ملی تاجیک” میدانند.
آنها در سال ۱۹۶۰ از دانشکده هنر تئاتر مسکو فارغ شدند و برای کار به تاجیکستان برگشتند.

به گفته آرتق قادر، هنرمند مردمی تاجیکستان این نسل “یک روح و نسیم تازه به فضای تئاتر تاجیک وارد کرد. یعنی با آمدن آنها تئاترهای تاجیکستان حرفهای تر شدند و به رئالیسم رو آوردند.”
عبدالحمید صمد، نویسنده نامدار تاجیک “یک دوره شکوفایی تئاتر و سینمای تاجیک”را به این نسل مربوط میداند. به گفته وی “این نسل توانست یک دوره بسیار پرعظمت تئاتر ملی تاجیکستان را رقم زند.”
آقای صمد گفت، که حبیبالله عبدالرزاقف و هنرپیشههای همسال او با دانش و تجربهای که از استادان خود در مسکو گرفته بودند، هم آثار کلاسیکی دنیا و هم نمایشنامههای درامنویسان و نویسندگان تاجیک را موفقانه روی صحنه تئاتر بردند.

به اعتقاد عبیدالله رجبف، هنرمند سرشناس تئاتر و سینما، در پی تلاشهای هنرمندانی مثل حبیب الله عبدالرزاقف در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی شهر دوشنبه “مرکز فرهنگی آسیای میانه” شده بود.
به گفتة آقای رجبف آن سالها “یک فضای خوب در تئاترها” به وجود آمده بوده و حبیب الله عبدالرزاقف برای بالا بردن جایگاه تئاتر در کشور ما تلاشهای زیادی کرده است.”

حبیبالله عبدالرزاقف را از بنیادگذاران تئاتر دولتی جوانان تاجیکستان میدانند. او از نخستین سرکارگردانهای این تئاتر هم بوده است.
حضور در فیلمهای ایرانی
حبیبالله عبدالرزاقف در بیش از ۳۰ فیلم ساخته سینماگران کشورهای مختلف، از جمله در دو فیلم ایرانی نقش بازی کرده است. این بازیگر تاجیک در مجموعه تلویزیونی تاریخی-حماسی “در چشم باد” در نقش “حسام آقا” دیده میشود.
مجموعه تلویزیونی “در چشم باد”، وقایع سیاسی و اجتماعی سه دوره از تاریخ در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ را بررسی میکند که دوره اول پایان دوره قاجار و دوره پهلوی و همزمان با جنگ جهانی دوم و دوره سوم نیز فتح خرمشهر در جنگ تحمیلی ایران و عراق بعد از انقلاب اسلامی ایران است.
در این مجموعه در کنار بازیگران ایرانی ۴ بازیگر تاجیک دیگر در کنار حبیب الله عبدالرزاق (حسام آقا) نیز نقش آفریدهاند.
این بازیگر سرشناس تاجیک همچنین در مجموعه دیگر ایرانی “شکرانه” نقش سرگرد پلیس تاجیکستان را ایفا کرده است.
قربان صابر؛ “خوشبختم که با استاد در سینما و تئاتر همکاری کردهام”
قربان صابر از هنرپیشههای شناخته شده تئاتر و سینمای تاجیک در هر دوی این فیلمهای ساخته سینماگران ایران حضور داشته است. آقای صابر گفت، که برای فیلمبرداری “در چشم باد” به مازندران رفته بود و در آن جا حبیب الله را دید.

آقای صابر میگوید که “استاد یکی از نقشهای کلیدی و مهم را در این فیلم داشتند. خوشبختانه در چندین صحنه فیلم ما یکجا بازی کردیم.” این بازیگر تاجیک گفت که در تئاتر هم با حبیبالله عبدالرزاقف همکاریهای مفیدی داشته است.
قربان صابر از نمایش “شاهپرک خواب دید” یاد کرد که برزو عبدالرزاقف چند سال پیش در تئاتر شهر خجند تهیه کرده بود و او یکجا با حبیبالله عبدالرزاقف در آن نقش آفریده بودند.
حبیبالله عبدالرزاقف از دو ازدواج خود پنج پسر و یک دختر دارد. برزو عبدالرزاقف ، کارگردان شناخته تئاتر یکی از آنهاست که در سالهای اخیر عمدتآ در خارج از تاجیکستان کار و زندگی میکند.
“چهره درخشان هنر رفت…”
اهل تئاتر تاجیک حبیبالله عبدالرزاقف را از مبتکران آزمون تئاترهای تاجیکستان به نام “پرستو” و جشنواره تئاترهای جمهوریهای آسیای میانه- “نوروز” محسوب میکنند.
به گفته آنها این دو سابقه هنری برای رشد تئاتر در تاجیکستان نقش مؤثری داشته است.
آرتق قادر “جایگاه و مقام حبیبالله عبدالرزاقف را در عرصه تئاتر و سینما قوی” خواند.
عبدالحمید صمد، نویسنده معروف تاجیک از آقای عبدالرزاقف “یک چهره درخشان هنری و یکی از ستونهای تئاتر تاجیک در سالهای ۱۹۶۰-۲۰۰۰” نام برد.
به اعتقاد عبیدالله رجبف “با درگذشت این شخصیت ناتکرار یک کوهی، یک زمان تاریخی، یک دورهای برای اهل هنر تاجیک از بین رفته است.”
بی بی سی فارسی
یگانهگی روش املای زبان فارسی دری در افغانستان یک نیاز جدّیست


در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند که بمرور در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر میشوند. در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.

هرچند خود الفبای کنونی زبان فارسی دری دشواریها و چالشهای ویژۀ خود را دارد و در آن برخی از آواها در میان واژهها شکلی برای نوشتن ندارند و نیز شماری از آواها و واجهای صدادار ناهمگون با حرفها و شکلهایی همگون نوشته میشوند و به همینگونه شکل گسستۀ یک حرف و شکلهای پیوستۀ آن در آغاز، وسط و انجام یک کلمه از هم متفاوت اند و برخی از حرفها هم در کلمههایی واحد با حرفهای مابعد و یا ماقبل خود پیوستناپذیراند؛ امّا آنچه که به عنوان روش املای این زبان مطرح است همیشه از آغاز پیدایش این زبان و نگارش آن به این رسمالخط، واحد و یکسان نبوده است. اختلاف در املای زبان فارسی دری بیشترینه برخاسته از چهگونهگی نگارش پیوسته یا گسستۀ اجزای واژههای ترکیبی، پیشوندها، پسوندها، حرفهای ربط، عطف و نشانههای دستوری و نحوی و صرفی است.
پیشینۀ روش املای زبان فارسی دری در افغانستان و کوششها در راستای یکسانسازی آن:
در گذشتهها در متنهای دستنویس زبان فارسی دری نیز یگانهگی در روش در افغانستان یا سرزمینهای دیگر فارسیزبان وجود نداشت و هر خطّاط و خوشنویسی به ذوق خود مینوشت و پس از پیدایش صنعت چاپ نیز این چندگونهگی در روش املا، هم در کتابها و هم در رسانههای نوشتاری، همچنان ادامه یافت. در خورد یادکرد است که در تاریخ معاصر افغانستان کوششهایی از سوی شماری از استادان گسترۀ زبان و ادبیّات فارسی دری، مانند استاد قاری عبدالله، استاد عبدالحق بیتاب، دکتر عبدالاحمد جاوید، دکتر محمّدرحیم الهام، عبدالله افغانینویس، نکهت سعیدی، دکتر روان فرهادی، عبدالحبیب حمیدی، عمر زاهدی، عینالدّین نصر و دیگران در بخش دستور زبان و درستنویسی انجام داده شدند و از جمله دکترجاوید جزوۀ درسی “بحث انتقادی بر املا و انشای فارسی” را در سال ۱۳۳۰ هجری خورشیدی نوشت که در مجموع، این کارها در این برهۀ تاریخی از ارزش فراوانی برخوردار بودند.
گام بنیادین در زمینۀ یکسانسازی روش املای زبان فارسی دری و نشانهگذاریها در افغانستان در سال ۱۳۶۳ با نشر و پخش جزوهیی به نام “روش املای زبان دری” توسّط اتحادیّۀ نویسندهگان گذاشته شد. این جزوه به کوشش پویا فاریابی در ۵۶ صفحه به قطع رقعی با شمارهگان ده هزار و یکصد نسخه در چاپخانۀ وزارت تعلیم و تربیّۀ افغانستان در کابل به چاپ رسیده و دربرگیرندۀ مقدّمهیی به قلم دستگیر پنجشیری، رئیس اتّحادیّۀ نویسندهگان، و پیشگفتاری دربارۀ الفبای زبان فارسی دری و دو بخش: دربارۀ املا و دربارۀ نشانهگذاری، بود. کار طرح و تدوین این روش توسّط کمیسیونی متشکّل از استادان دانشگاه کابل، دانشمندان آکادمی علوم و اعضای فنّی اتّحادیّۀ نویسندهگان که اعضای اصلی آن دکتر عبدالاحمد جاوید، دکتر محمّدرحیم الهام، محمّدعمر زاهدی، استاد واصف باختری، استاد اعظم رهنورد زریاب، لطیف ناظمی، پویا فاریابی و اعضای مشاور آن استاد عبدالحی حبیبی، سرور همایون و رضا مایل هروی بودند از سال ۱۳۶۱ مدّت سه سال را در بر گرفت.
این روش دربرگیرندۀ نکتههایی مهمّی برای یکسانسازی نوشتار زبان فارسی دری بود. به گونۀ نمونه در آن کتاب پیشنهاد شده بود که پس از واژههای مختوم به حرفهای صدادار “الف” و “و” در صورتی که در حالت مضاف، موصوف یا منسوب قرار بگیرند یک “ی” و در واژههای مختوم به “ه” غیر ملفوظ در چنین حالتها بر بالای “ه” نشانۀ “ء” افزوده شود، هرگاه با واژههای مختوم به “ه” غیر ملفوظ پسوند یا واژهیی دیگر بیاید “ه” غیر ملفوظ حذف نمیشود: مانند “زندهگی”، “پرندهگان”، “تشنهوار”، “نامهرسان” و غیره، واژههای ترکیبی را تا حد ممکن باید پیوست باهم بنویسند و نیز پسینۀ “را” و حرفهای ربط “که” و “به” را جدا بنویسند و به همینگونه نشانۀ جمع (ها) را پیوست بنویسند. این روش نوشتاری در مجلّۀ “ژوندن” و نشریّۀ “قلم”، ارگانهای نشراتی انجمن نویسندهگان افغانستان، و نیز در نشریّههای دولتی آن وقت رعایت میشد. البته این روش املا، ریشۀ تاریخی نیز دارد و در بعضی از نسخههای خطّی نیز مثلاً “زندهگی” و “تابندهگی” و امثال آنها را به همین سیاق نوشته اند.

نقش نهادهای مسؤول دولتی افغانستان در تعیین املای یگانه برای زبان فارسی دری
آنگونه که دیده میشود نهادهای مسؤول دولتی افغانستان از گذشتهها تا امروز هیچگونه برنامه و راهکاری در زمینۀ یکسانسازی روش املای زبان فارسی دری نداشته اند و امّا دانشمندان و نویسندهگانی که در این نهادها از جمله در وزارتهای آموزش و پرورش، وزارت آموزشهای عالی و آکادمی علوم کار میکردند به این مسأله هرگز بیتوجّه نبوده اند و ما گواه کارهای ماندگار انفرادی یا جمعی آنان در این زمینه بوده ایم. با آنهم پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از نشر و پخش جزوۀ “روش املای زبان دری” پذیرفتۀ اتّحادیّۀ نویسندهگان، از قرار معلوم در این اواخر انستیتوت زبان و ادب دری آکادمی علوم افغانستان در نظر دارد باز هم یک روش تازۀ املا را برای زبان فارسی دری با مشورۀ اهل خبره وضع کند و نیز کار نگارش و تدوین فرهنگ معاصر زبان فارسی دری را روی دست دارد و به همینگونه وزارت معارف هم در سال گذشته اعلام کرده است که برای معیاریسازی املا در زبانهای فارسی دری و پشتو به همکاری نهادهای مسؤول دیگری چون وزارت اطّلاعات و فرهنگ، آکادمی علوم، دانشگاههای کابل و تعلیم و تربیّه و دارالمعلمین سیّد جمالالدّین افغان دست به کار شود و امّا تا جایی که معلوم است در وزارت اطّلاعات و فرهنگ در این زمینه هیچ حرکتی مشهود نیست.
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبانها؟
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما

آشفتهگی نوشتار در مطبوعات و مراسلات اداری امروزی افغانستان
متأسّفانه امروز شیوۀ نوشتار در رسانهها و کتابها و مراسلات اداری در افغانستان بسیار آشفته است، تا جایی که نمیتوان گفت شیوۀ غالب کدام شیوه است؟ افزون از ناهمسانیهای املایی در واژههای فارسی دری، ناهمگونیهایی در کاربرد ساختارهای دستوری زبان عربی و در نگارش واژههای دخیل از زبانهای اروپایی در زبان فارسی دری و نشانهگذاریها و پاراگرفبندیها نیز مشکلساز اند.
در برخی از کتابها و رسانههای نوشتاری شیوۀ نگارش رسمی کشور ایران را به کار میبندند و در بعضی از نوشتهها هنوز هم از روش املای پذیرفتۀ اتحادیّۀ نویسندهگان کار میگیرند، امّا بسیاریها کدام روش ویژهیی را دنبال نمیکنند.
با پیدایش خطّ کامپیوتری، روش تازهیی هم از سوی برخی از نهادهای فرهنگی و ادبی کاربرد یافته است. در این روش، جای پیوستنوشتنهای واژههای ترکیبی را گذاشتنِ نیمفاصله در بین اجزای آن واژهها گرفته است و آن کلمهها و حرفهایی را که باید جدا مینوشتند با گذاشتن یک فاصله پیش و یک فاصله پس از آنها مینویسند و در نقطهگذاری هم اصولی را در نظر میگیرند که با معیارهای جهانی نوشتار مطابقت دارند. آن گونه که دیده میشود، کاربرد این روش تا جایی امیدوارکننده است، امّا تا زمانی که از سوی نهادهای مسؤول، یک روش یکسان برای املای زبان فارسی دری وضع نگردد و کاربرد آن روش از سوی دولت، سراسری نشود مشکل چندگانهگی روش املا همچنان ادامه خواهد داشت.

آسیبشناسی چندگانهگی املا و پیشنهادها برای یگانهگی آن
ناهمسانیهای موجود در نگارش واژهها در زبان فارسی دری میتوانند آسیبهای فراوانی را به این زبان که قلمرو گستردهیی در منطقه دارد وارد سازند. این ناهمسانیها به تدریج در کلّیت زبان تأثیر منفی خود را بهجا خواهند گذاشت. یکی از آسیبهایی که چندگانهگی املا در زبان فارسی دری میتواند داشته باشد در گسترۀ آموزش نوشتن و خواندن این زبان، هم برای گویندهگان آن و هم برای دیگران، است. آسیب مهمّ دیگرِ ناشی از ناهمگونی روش املا، مشکلآفرینی در یافتن مطلبی بهوسیلۀ سامانههای جستوجوگر اینترنتی است و از همه مهمتر این که چندگانهگی املایی میتواند برای خواندن یک متن نیز مشکلساز باشد.
برای همسانسازی املای زبان فارسی دری کاری که باید در گام نخست انجام داد، ایجاد یک فرهنگستان زبان از سوی دولت افغانستان خواهد بود. با پیریزی چنین نهادی افزون بر این که برای پدیدههای نو واژههای مناسب نوی گذاشته خواهد شد، برنامههای مناسبی در زمینههای بالندهگی و باروری زبان و درستنویسی و نیز سراسریساختن روش یگانۀ نگارش از طریق نشریّههای نوشتاری و کتابها، ریخته خواهند شد. تا ایجاد فرهنگستان زبان، عجالتاً انستیتوت زبان و ادب فارسی دری که در چارچوب آکادمی علوم افغانستان فعالیّت دارد نیز میتواند به این مسألۀ حیاتی و سرنوشتساز برای زبان فارسی دری، بپردازد.
پس از تدوین روش یگانۀ املا، پایهگذاری ساختارهایی برای ویراستاری در بنگاههای نشراتی و ادارههای نشریّههای چاپی نیز امری ضروری برای رعایت، تعمیم و نهادینهسازی یگانهگی روش املا در سطح کشور خواهد بود. متأسّفانه در افغانستان هم در قانون رسانههای همهگانی و هم در طرزالعمل تأسیس و ثبت رسانهها و نهادهای رسانهیی به جز از صاحب امتیاز و مدیر مسؤول از ویراستار سخنی به میان نیامده است و در ساختار نشریّههای دولتی افغانستان نیز کدام سمّتی به نام ویراستار وجود ندارد و در اینجا تنها به موجودیّت مصحح بسنده شده است، در حالی که کار یک مصحح صرف مقابلۀ متن قابل چاپ با نسخۀ اصلی آن است و کار ویراستار، کاستن و افزودن در متن، سازگارساختن متن با معیارهای علمی موضوع آن و یکدستسازی متن از نگاه شیوۀ نگارش و کابرد درست نشانهها و امثال اینها و فراتر از کار یک مصحح است.
و آخرین پیشنهاد برای از میانبرداشتن تفاوتها در املای زبان فارسی دری و رسیدن به یک روش یگانۀ املایی این است که نهادهای ذیربط مسؤول با راهاندازی گفتمانهای علمی دانشمندان زبان و ادبیّات کشور بکوشند تا بربنیاد بافتهای اصلی دستور زبان به پیشکش یک روش همسان و یگانۀ املا برای کتابهای درسی، بنگاههای نشراتی و رسانههای چاپی و نیز نامهها، اسناد و مراسلات رسمی اداری کشور به توافق برسند.
بی بی سی فارسی
‘مرد دیوانه’ کنار ‘جیغ’؛ راز نوشته مخفی شاهکار مونک آشکار شد

آزمایشهایی که با امواج مادون قرمز انجام شد، رمز جمله نوشته شده در گوشه تابلوی جیغ، شاهکار ادوارد مونک، هنرمند نروژی را آشکار کرد.
وجود جملهای کوتاه که به سختی قابل مشاهده است در گوشه یکی از معروفترین آثار هنری بشر، موجب بروز گمانهزنیهای متفاوتی در دنیای هنر شده بود.
در گوشه سمت چپ و بالای تابلوی جیغ با مداد نوشته شده است: “فقط یک دیوانه میتواند این را کشیده شده باشد.”
تحقیقاتی که موزه ملی نروژ انجام داده، نشان میدهد که این جمله را خود نقاش نوشته است.
نقاشی اصلی که اولین بار سال ۱۸۹۳ در اسلو -شهر محل اقامت مونک که آن زمان کریستیانیا نامیده میشد- نمایش داده شد، تبدیل به نمادی رادیکال و بدون زمان از بیان اضطراب بشر شده است.
فیلمهای هالیوودی جیغ که در دهه ۱۹۹۰ تولید شد نیز از این اثر الهام گرفته و همین طور یکی از اموجیهایی که در شبکههای اجتماعی و گوشیهای تلفن همراه دیده میشود.
این اثر هنری قرار است سال آینده میلادی در موزه جدیدی در پایتخت نروژ به نمایش گذاشته شود.
- فریاد ادوارد مونک، فریادی در گوش جهان
- ‘دختران روی پل’ اثر مونک حدود ۵۵ میلیون دلار فروخته شد
- دیدار ونگوگ و مونک در اسلو
- ‘فریاد’ مونک ۱۲۰ میلیون دلار به فروش رسید
منتقدان هنری مدتها بود که شک داشتند آیا این نوشته را خود مونک – که میدانیم در دوران زندگیاش از مشکلات روانی رنج میبرده – روی نقاشی نوشته یا بعدها یکی از بازدیدکنندههای اثر این کار را انجام داده است.
اکنون موزه به این نتیجه رسیده است که نوشته روی نقاشی کار خود مونک است. این نتیجهگیری از طریق به کارگیری تکنولوژی جدید و همچنین تحلیل و مقایسه دستخط مونک با نامهها و خاطراتش حاصل شده است.
مای بریت گولنگ، سرپرست موزه گفت: “نوشته بدون شک متعلق به خود مونک است. این نوشته و همین طور اتفاقاتی که سال ۱۸۹۵ همزمان با اولین نمایش تابلو در نروژ رخ داد، همه به یک موضوع اشاره دارند.”
سال ۱۹۹۴ تابلوی جیغ از موزه هنر نروژ دزدیده شد. تابلو سپس از طریق عملیات ماموران مخفی بریتانیایی دوباره پیدا شد.
‘حس عمیق اضطراب’

این اثر در آن زمان با انتقادات زیادی در جامعه روبرو شد و مردم نیز اظهار نظرهای زیادی در مورد وضعیت روانی مونک کردند.
مونک، طبق آن چیزی که در خاطراتش نوشته است، از این واکنشها به شدت لطمه خورد و به نظر میرسد که پس از آن بود که سراغ نقاشیاش رفت و آن جمله را به اثر اضافه کرد.
هم پدر و هم خواهر مونک از افسردگی شدید رنج میبردند و خود او هم سال ۱۹۰۸ به دنبال یک فروپاشی عصبی در بیمارستان بستری شد.
مادر و خواهر بزرگ این نقاش قبل از این که او ۱۴ ساله شود، مردند و پدرش نیز ۱۲ سال بعد درگذشت. یک خواهر دیگر مونک هم به اختلال دو قطبی مبتلا بود.
مونک در خاطراتش نوشته است: “تا جایی که یادم میآید از حس عمیق اضطراب صدمه خوردهام؛ حسی که تلاش کردهام آن را در آثارم نشان دهم. بدون این اضطراب و بیماری، من شبیه به یک کشتی بدون سکان میشدم.”
تابلوی جیغ همراه برخی دیگر از آثار مونک مانند مدونا، رقص زندگی و خودنگاره با سیگار، از سال ۲۰۲۲ در موزه ملی نروژ به نمایش گذاشته خواهند شد.
بی بی سی فارسی
زبان مادری؛ تاجیکان ازبکستان از رئیسجمهور چه می خواهند؟


از زمان به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف در ازبکستان، و نوید دادنش از “اصلاحات گسترده” در ازبکستان بسیاری از تاجیکان ساکن این کشور به آینده روشنتری برای توسعه زبان و فرهنگ ملی خود بس امیدوار شده بودند. اما به نظر میرسد با گذشت پنج سال از این رویداد بسیاری از توقعات آنها برآورده نشده است.
بسیاری از فرهنگیان تاجیک ازبکستانی از جمله امید بر این داشتند که فرزندانشان از آموزش زبان و ادبیات فارسی که زبان مادریشان است، به طور بهتر و بیشتر بهرهمند خواهند شد و شمار مدارس تاجیکی در مناطق تاجیکنشین افزایش خواهد یافت؛ تاجیکانی که طی دوران شوروی ازبک ثبت شده بودند، امکان خواهند یافت که هویت خود را بدون ترس و بیم بازیابند و مراکز فرهنگی تاجیکان فعال شود. ولی به نظر میرسد برعکس در سالهای اخیر شمار ساعتها برای تدریس زبان فارسی (تاجیکی) در مدارس ازبکستان کاهش یافته است.
با توجه به این، گروهی از فرهنگیان تاجیک در ازبکستان بتازگی از عدم پاسخگویی دولت به خواستههایشان ابراز نگرانی کردهاند. امینه شرافالدین، از کنشگران فرهنگی تاجیک سمرقند، اخیرا در صفحه فیسبوکی خود خبر داد که دولت ازبکستان به مراجعتنامه سه ماه پیش ۲۲۴ تن از معلمان زبان تاجیکی (فارسی) مدارس سمرقند در مورد افزایش تدریس زبان مادری (فارسی) در این مدارس پاسخ نداده است.

نامههای بیپاسخ
خانم شرافالدین روز پنجم فوریه متن این مراجعتنامه را منتشر کرد و خطاب به شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان نوشت: “انتظارات ۲۲۴ نفر از آموزگاران ولایت سمرقند که به عنوان شما… نهم نوامبر سال ۲۰۲۰ با امید و اعتماد قوی با مراجعتنامه زیرین رو آورده بودند، تا این دم بینتیجه است.”
خانم شرافالدین افزوده است: “این بیاعتنایی باعث ناراحتی و نافهمی مراجعتکنندگان شده است. از این مناسبت مبهم به چنین نتیجه میتوان رسید که مراجعتنامه مذکور به دست شما نرسیده است. از این رو ما ضرور دانستیم که درخواستهای خود را توسط شبکههای اجتماعی دوباره به سمع شما رسانیم. و امید بر آن میبندیم که صدای عرضکنندگان این بار شنیده شود.”
آنگونه که از متن این مراجعتنامه برمیآید، آموزگاران سمرقندی از کاهش ساعات تدریس زبان مادری (فارسی) در مدارس تاجیکی ولایت سمرقند از سوی مسئولان آموزش و پرورش این کشور ناخوشنودند. این نامه خطاب به رئیسجمهور، پارلمان، وزارت آموزش و پرورش و مرکز تعلیم ازبکستان نوشته شده است.
در این نامه آمده است: “معلمان ولایت سمرقند از بعضی تدبیرهای وزارت تعلیم در حیرتند و از شما در حل یک قطار مسایل مهم و در عین حال دردناک کمک میپرسند. مسئله این است که در دستور تعلیم مکاتب میانه درسهای زبان و ادبیات سال از سال اختصار کرده میشوند. اما چرا؟ به چه اساس و به چه دلیل؟”
در ضمن، این تنها نامه آموزگاران سمرقند نیست که دولت ازبکستان به آن تا کنون پاسخ نداده است. مراجعتنامهای مشابه از سوی آموزگاران تاجیک از ولایات چغانیان (سُرخاندریا) و نخشب (قشقهدریا) نیز در ماه اوت سال گذشته به رئیسجمهور و پارلمان ازبکستان فرستاده شده بود، ولی تا به حال پاسخی به آن نرسیده است.

روسی به جای فارسی؟
معلمان سمرقندی نوشتهاند که هدف از آموزش زبان و ادبیات مادری باسواد ساختن دانشاموزان است. با سواد کافی به زبان مادری است که دانشآموز میتواند علمهای دیگر و زبانهای دیگر را هم فرا بگیرد. و اگر دانشآموز زبان مادری خود را فرا نگیرد، علمها و زبانهای دیگر را هم نمیتواند فرا بگیرد.
طبق این نامه در سالهای اخیر وزارت معارف ازبکستان درسهای زبان مادری را برای کلاسهای تاجیکی مدارس این کشور به طور چشمگیری کاهش داده و بخش اعظمی از ساعتهای درسی زبان مادری را به آموزش زبان روسی اختصاص داده است که این امر نوعی تبعیض محسوب میشود.
این در حالی است که آموزگاران سمرقندی میگویند برای آموزش زبان روسی باید ساعتهای جداگانه اختصاص داده شود، همان طور که برای کلاسهای ازبکی رایج است، نه این که ساعتهای تدریس زبان مادری را به آموزش زبان روسی اختصاص دهند.
در این نامه آمده است: “مگر ناعدالتی نیست که خواننده (دانشآموز) تاجیک زبان مادری خویش را نسبت (به) خواننده ازبکی زبان در یک هفته ۱۷ ساعت و در یک سال ۵۸۷ ساعت کمتر میآموزد؟”
از جدولی که در این مراجتنامه آمده است، چنین برمیآید که دانشآموزان تاجیک کلاسهای ۵ تا ۱۱ مدارس ازبکستان در هفته فقط ۱۰ ساعت درس زبان مادری میخوانند، در حالی که ساعتهای آموزش زبان ازبکی و زبانهای خارجی ۳۳ ساعتی است. در سال، میزان تدریس زبان مادری برای تاجیکان ۳۴۰ ساعت است، در حالی که برای آموزش زبان ازبکی و زبانهای خارجی ۱۱۲۲ ساعت اختصاص داده شده است.
به گفته آموزگاران سمرقندی، کاهش تدریس زبان مادری برای تاجیکان باعث شده که آنها نتوانند فصلهای دشوار زبان، مانند صرف و نحو و غیره را به دانشآموزان، بهویژه در کلاسهای بالاتر به طور کافی تدریس کنند.
بیشتر بخوانید:
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- سرنوشت خط فارسی دیگر ‘فقط در دست زبانشناسان و روشنفکران نیست’
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما
- سرگذشت قانون زبان در تاجیکستان
“ادبیات فارسی، درس آدمیت“
ظاهرا تدریس ادبیات فارسی هم با وضعیتی بدتر از این روبروست، بهویژه این که ادبیات فارسی بسیار غنی و گرانبار است و ساعات درسی برای آموزش آن به دانشآموزان تاجیک مدارس کشور اصلا کافی نیست. این در حالی است که در زمانهای پیش از دوران شوروی آموزش آثار شاعرانی چون حافظ و سعدی و مولوی و بیدل در مکتبها و یا مدارس ورارود ماهها و سالها ادامه مییافته است.
در نامه آموزگاران سمرقندی به رئیسجمهور میرضیایف و اعضای پارلمان آمده است: “آیا معلم ادبیات در دوام یک ساعت خواننده (دانشآموز) را با یک چهره ادبی میتواند آشنا سازد؟ مگر ادبیات فقط به آموزش زندگینامه ادبا محدود میشود؟ این عمل مگر خندهخریش ادبیات نیست؟ ادبیات که فن آدمگری (آدمیت) است، آدم شدن است، رسالتش تربیت انسان کامل است، آیا میتوان با یک دو ساعت، انسان کامل تربیت کرد؟”
معلمان کلاسهای تاجیکی مدارس سمرقند میگویند این شیوه برخورد مقامهای آموزش و پرورش ازبکستان به کیفیت تدریس زبان فارسی در مدارس لطمه میزند، تدریس ادبیات کلاسیک را غیرممکن میسازد و بر خلاف آنچه در قاون اساسی ذکر شده، حقوق تاجیکان را به بهرهوری از فرهنگ و ادبشان پایمال میسازد.
به نظر میرسد، این وضع بسیاری از فرهنگیان تاجیک را که به سیاستهای اصلاحطلبانه شوکت میرضیایف امید بسته بودند، مأیوس کرده است. ادش ایستد، نویسنده معروف از سمرقند میگوید: “میرضیایف اساسا به اقتصاد اعتبار میدهد، به مراجعت و مقالهها در باره معارف تاجیک یا مدنیت و هنر تاجیک اعتبار نمیدهد.”
آقای ایستد میگوید که رئیسجمهور بجز عوض کردن چند مقام در دستگاه اداری کارهای جدی دیگری برای تاجیکان انجام نداده و تاجیکان از پستهای دولتی هم محروم هستند: “در آغاز استقلال ازبکستان یک معاون حاکم ولایت سمرقند و حاکم شهر سمرقند تاجیک بودند. حالا منصبهای دولتی و حکومتی در دست ازبکهاست.”
“زبان مادری برای همه مقدس است“
مشکلات فرهنگی تاجیکان در ولایت سمرقند فقط به کاهش تدریس زبان مادری در مدارس محدود نمیشود. از مشکلات عمده آنان موجود نبودن کودکستانها به زبان مادری آنان است. هرچند در شهر سمرقند و روستاهای اطراف آن تاجیکان اکثریت یا تنها جمعیت محل را تشکیل میدهند، ولی تا به حال حتی یک کودکستان هم برای فرزندان آنها به زبان مادریشان وجود ندارد.
در نامه آموزگاران سمرقندی آمده: “آیا عیب نیست که کودک در خانه به زبان تاجیکی (فارسی) حرف زند و به باغچه (کودکستان) آمده، زبان غیر را زبان مادری خواند؟ آخر زبان مادری برای همه برابر عزیز و مقدس است، چه برای تاجیک و چه برای ازبک و چه برای ترکمن و چه برای قزاق.”
نبود کتب درسی، بهویژه کتب بدیعی یا داستانی، نظم و نثر فارسی و جهانی، در کتابخانههای مدارس و در بازارهای کتابفروشی و عدم طبع و نشر به زبان فارسی (حتی به خط سیریلیک) در ازبکستان از مشکلات عمده دیگر است که تاجیکان را از امکان خواندن کتاب به زبان مادریشان محروم کرده است.

“تیشه بر ریشه ما“
به نوشته آموزگاران سمرقندی، هیچ نشریه تخصصیای هم برای معلمان تاجیک در ازبکستان وجود ندارد. در محلات تاجیکنشین ازبکستان بر خلاف آنچه در قانون آمده، نوشتههای سردر مؤسسات و شعار و آویزهها به زبان تاجیکان موجود نیست. برنامههای رادیو و تلویزیون هم به زبان فارسی برای تاجیکان بسیار اندک بوده و آموزگاران سمرقندی در مجموع این سیاستها را “تیشه بر ریشه ما” عنوان کردهاند.
با برشمردن این مشکلات، آموزگاران ولایت سمرقد از دولت و پارلمان ازبکستان از جمله خواستهاند که تدریس زبان مادری را در مدارس برای تاجیکان افزایش دهد، اجازه طبع و نشر کتب به زبان تاجیکی (فارسی) بدهد، یکی از شبکههای تلویزیونی کشور را به تاجیکان احتصاص بدهد یا شبکهای برای آنان تأسیس کند، تا بدین وسیله برگزاری درسهای تلویزیونی برای تاجیکان در زمان بحران کرونا هم فراهم شود.
تاجیکان بخش اعظمی از جمعیت تقریبا سیمیلیونی ازبکستان را تشکیل میدهند، ولی بر اساس آمار رسمی تعداد آنها همهاش پنج درصد اعلام شده است. هرچند پژوهشگران میگویند آنها تا نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. تاجیکان بیشتر در شهرو روستاهای سمرقند و بخارا، کیش و نخشب و ترمذ و وادی فرغانه به سر میبرند. به گفته محققان، هویت قومی بسیاری از آنها طی دوران شوروی اجبارا تغییر داده شده است.
این در حالی است که قلمرو امروزه ازبکستان خواستگاه زبان فارسی نوین محسوب میشود. ده سده پیش رودکی، پدر شعر پارسی در دربار سامانیان در بخارا آثار فراوانی به زبان پارسی دری تألیف کرده است. تا پیش از اشغال ورارود از سوی روسیه، زبان فارسی در امارتهای بخارا و فرغانه زبان رسمی و زبان آموزش و پرورش و زبان تودههای مردم بوده و در پادشاهی خوارزم هم در کنار ‘ترکی خوارزمی’ رواج گستردهای داشته است.
در سالهای اخیر تقاضاهایی برای رسمیت بخشیدن به زبان فارسی (تاجیکی) در کنار ازبکی در ازبکستان، حتی از سوی برخی از فعالان مدنی ازبک، مطرح شده است. در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۴ قناعت عادل، از فعالان ازبک مقیم اروپا ضمن سخنرانی در یک همایش سازمان همکاری و امنیت اروپا خواستار دادن مقام رسمی به زبان تاجیکی (فارسی) در ازبکستان شده بود، ولی مقامات ازبک به این نقاضاها پاسخی نداده اند.
-
رویداد های اخیر5 روز پیش
مبارز برازیلی: در پی تهدید مسابقه در برابر هوتک را واگذار کردم
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
طالبان دستور حفظ و مراقبت آثار قدیمی را داده است
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
مقامهای ارتش: جنگجویان خارجی در کنار طالبان در جنگ کندهار حضور دارند
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
وزارت داخله ۱۸۶ کارمندش را به اتهام فساد برکنار کرد
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
در انفجار کابل دو نفر جان باختند و پنج تن دیگر زخمی شدند
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
غنی: موج پسین خشونتها هجوم سیستماتیک علیه افغانها است
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
غنی: زمان آن است تا طالبان اراده به صلح نشان دهد
-
رویداد های اخیر2 روز پیش
دستور طالبان به جنگجویانش برای پناه ندادن به جنگجویان خارجی