بی بی سی فارسی
آیا خط سیریلیک سرنوشت تاجیکان را رقم میزند؟


در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند که بمرور در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر میشوند.
در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.

رسانه، پیام است. این جمله معروف مارشال مکلوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰)، که زمانی استاد مرکز مطالعات رسانهای ترونتو و نظریهپرداز ارتباطات بود، در گفتمان رسانهشناسی امروز همچنان تاثیرات بارزی دارد. عبارت “دهکده جهانی” را هم که امروزها زیاد به کار میرود، او ابداع کرده است. او دهکده جهانی را ماحصل توسعه رسانه و ابزارهای ارتباطاتی میداند که زندگی اجتماعی و فرهنگ بشری را تغییر دادهاست.
“رسانه، پیام استِ” او این پیام را دربر دارد که رسانه، سرنوشت انسانهای امروزی را رقم میزند و زندگی اجتماعی را تغییر میدهد. پیام یا محتوای رسانه از نظر او چندان مهم نیست، بلکه خود رسانه یا وسیله و ابزار ارتباط مهم است. یعنی ابزار محتوا را هم تعیین میکند، یا به عبارت دیگر، نوع رسانه محتوایش را شکل میدهد و این رسانه است که جوامع و زندگی بشری را متحول میکند.
بسیاری این اندیشهٔ مکلوهان را نوعی جبرگرایی در فناوری میدانند. جبرگرایی خود مفهومی بسیار کهن است، یعنی تن دادن به سرنوشت یا قضا و قدر، بدان معنا که انسان هیچکاره است و هرچه بر سرش میآید، از قبل رقم خورده و معلول علتهایی است خارج از دست و توانایی انسان. جبرگرایی در فناوری به این معناست که فناوری، سرنوشت جامعههای انسانی را رقم میزند و انسانها منفعلانه به سمتی میروند که فناوری، آنها را میکشاند.
جبرگرایی در فناوری
جبرگرایی در فناوری البته به قرن نوردهم میلادی برمیگردد و آفرینندهٔ این اصطلاح تورستین وِبلِن، جامعهشناس و اقتصاددان آمریکایی پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم است. اگرچه نخستین دیدگاه جبرگرایانه در فناوری به فیلسوف آلمانی کارل مارکس نسبت داده میشود که میگفت ابزار تولید یا فناوری تولیدی، زندگی انسانها و جامعه را تغییر میدهد. از آنجا که رسانه هم به نحوی ابزار است و ابزار تولید هم هست، بهویژه وسیله تولید و انتقال یا انتشار فکر یا اطلاع، پس میتوان گفت که در این زمینه مارکس و وبلن و مَکلوهان تا حدی همنظر بودهاند.
- یگانهگی روش املای زبان فارسی دری در افغانستان یک نیاز جدّیست
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبانها؟
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما

پیروان مارکس در شوروی، مانند لنین و استالین، به نقش رسانه خوب واقف بودند. این سخن لنین که گفته “از میان همهٔ هنرها مهمترین آنها برای ما سینما است”، در شوروی زبانزد خاص و عام بود. یعنی میشد از راه رسانه بر ذهن و روح تودهها رسوخ کرد. البته تاثیر مطبوعات یا رسانه چاپی هم در شکلگیری انقلاب روسیه چشمگیر بود.
یکی از انواع رسانه یا ابزار ارتباطی که مقامهای شوروی بیش از هر نوع دیگر دستکاریاش کردند، خط یا الفبا بود. آنها معتقد بودند که خط لاتینی وسیله ارتباطی موثری برای پیشرفت و همین طور جهانیشدن انقلاب رنجبران است. خط سریلیک روسی و بهویژه خطهای مردمان مسلمان قلمرو شوروی را که بر پایه الفباهای عربی و فارسی ابداع شده بود، مانع انقلاب و عامل بقای نظام کهنه میدانستند.
در آغاز اگرچه قرار بود خط سیریلیک روسی هم جای خود را به لاتینی بدهد، ولی به گفته ولادیمیر آلپاتوف، مدیر پژوهشگاه زبانشناسی فرهنگستان روسیه، در اوایل دهه ۱۹۳۰ استالین مانع لانینی شدن زبان روسی شد، چون ظاهرا دیگر به جهانگیری انقلاب باور نداشت و به فکر انزوای دولت شوروی از غرب و جهان سرمایهداری بود.

ولی رسمالخط مردمان مسلمان شوروی را در اواخر دهه ۱۹۲۰ به لاتین و بعد در دهه ۱۹۴۰ به سریلیک تبدیل کردند. در این میان، اول خط لاتینی و بعد خط سیریلیک جایگزین الفبای فارسی تاجیکان شد، چون دولت شوروی در صدد کاهش یا از میان بردن نفوذ این زبان تاثیرگزار در بخش اعظمی از قلمروش بود.
گسسته از گذشته
در تبدیل خط تاجیکان، مردم و یا طبقه روشنفکر محلی هیج تقشی یا رأیی نداشتند، اگرچه بسیاری از آنها منفعلانه فقط تصمیمات صادرشده از کرملین را تبلیغ وترویج میکردند. اما شوروی تا حدی موفق شد با این راه زندگی و شیوهٔ تفکر و حتی فرهنگ مردم را عوض کند. نسل جدید از میراث و آثار کهن خود گسسته و و بیبهره شد و اکنون هم بسیاری از فارسیزبانان فرارود بهسختی آثار گذشتگان را درک میکنند.
تبدیل خط بر زبان و شیوهٔ گفتار فرارودیان هم تاثیر ژرفی گذاشت؛ ساختار بیان را بهم زد و معناهای بسیاری از واژگان تحریف شد و بسیاری از کلمات و ترکیبهای زبان فارسی در فرارود غنای خود را از دست داد که خود بحث مفصلی است.

با فروپاشی شوروی برخی از جماهیر پیشین آن برای کاهش نفوذ فرهنگی و سیاسی روسیه به اقداماتی مانند تبدیل خط دست زدند. اما در تاجیکستان اگرچه بسیاری از روشنفکران مانند محمدجان شکوری، لایق شیرعلی، کمال عینی، محمد عاصمی و غیره خواستار دوباره بر مسند نشاندن خط پارسی بودند، ولی جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ از دستیابی به این آرمان مانع شد و گفتمان تبدیل خط را کمرنگ کرد.
دولت امامعلی رحمان که با پشتبانی روسیه و ازبکستان روی کار آمد، از همان آغاز، مخالفت خود را با تبدیل خط برملا ساخت و نوشتههای پارسی را از آویزهها و سردرِ مغازه و دکانهای شهر دوشنبه برچید. در سالهای اخیر هم، اگرچه گفتمان تبدیل خط در تاجیکستان دوباره گرم شده، ولی مقامها بارها اعلام کردهاند که دولت به فکر گذار به خط سنتی تاجیکان یا به اصطلاح خط نیاکان نیست.
در برابر این، بحث گذار به خط فارسی بیشتر جنبهٔ مجازی گرفته؛ به این معنا که این بحث اکنون از صفحهٔ نشریهها به فضای مجازی که هنوز از سیطره دولت و مقامها بیرون است، جهش کردهاست. طرفداران خط سیریلیک بیشتر کارمندان دانشگاهها و موسسات تحت فرمان دولت تاجیکستان هستند، در حالی که کوششگران گزار به خط پارسی، یا افرادی مستقل هستند یا بیشتر در خارج به سر میبرند.
شگفت این که در میان فرهنگیان داخل تاجیکستان شمار کسانی که خواستار گذار به خط فارسی هستند نیز کم نیست، ولی صدای آنها چندان رسا به گوش نمیرسد و بیشتر سعی میکنند وارد این مباحث نشوند. این بحثها بیشتر جنبههای سیاسی، فرهنگی و خودشناسی دارد و به جنبهٔ فناوری آن کمتر توجه میشود.
عصر دیجیتال
فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ با انقلابی جهانی در زمینه فناوری رایانه و ارتباطات همراه بود. این زمانی بود که شبکهٔ جهانی اینترنت وارد زندگی مردم شد و تمدن بشری را دگرگون کرد. اینترنت خود رسانه یا ابزاری ارتباطی است که انواع مختلفی از رسانهها یا ابزارهای دیگر را دربر دارد. طبیعی است که خط هم به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی میان مردم به جزئی از بدنه شبکهٔ جهانی تبدیل شد.
چون فناوری نوین بیشتر و پیشتر از هرجای دیگری در جهان غرب به وجود آمد، این امر در ورود رسمالخط و الفباهای مختلف به فضای مجازی هم تاثیرگذار بود. فناوریهای اینترنتی بیشتر با در نطر گرفتن خط و الفباهای رایج در غرب که غالباً مبتنی بر خط لاتینی است، ساخته شدهاند. در این میان خط سیریلیک با چالشهای زیادی روبرو بود و هرچند در سه دههٔ اخیر بسیاری از مشکلات آن رفع شده، به گفتهٔ پژوهشگران، برخی از این مشکلات سر جای خود باقی ماندهاست.
این وضع باعث شده که بسیاری از مردمان سیریلیکنویس، مانند روسها و اوکراینیها و بولغاریها مجبور باشند در مواردی پیامها یا مطالب خود را به خط لاتینی بنویسند. حتی امروز صفحهکلید روسی توانایی رفع برخی از مشکلات در نوشتار روسی را ندارد. خط سیریلیک تاجیکی که گاه پیریلیک (پارسی سیریلیک) خوانده میشود، از همان آغاز در ورود به جهان مجازی پای لنگی داشته است. کاربرد آن امروز هم فراگیر نشده است.

خط سیریلیک تاجیکی تفاوتهایی با خط روسی دارد. مثلاً شش حرف الفبای تاجیکی برای بیان آواهای خاص زبان فارسی، ج، ق، ه یا ح، غ، ی (یای وصلی یا یای نسبت) و واو مجهول، این الفبا را با الفبای روسی متمایز میکند. ولی به دلیل عدم دسترسی به الفبای تاجیکی در سامانهها یا برنامههای رایانهای، بسیاری از تاجیکان در فضای مجازی ترجیح میدهند به زبان روسی بنویسند یا اگر به فارسی بنویسند، از همان خط سیریلیک روسی استفاده میکنند که حروف “تاجیکی” ندارد.
غولپیکر چگونه گلپیکر شد؟
یادم هست اوایل دهه ۲۰۰۰، وقتی که برای بیبیسی فارسی در دوشنبه کار میکردم، مجبور بودیم به دلیل نبود الفبای سیریلیک پارسی در اینترنت مطالبی را در تارنمای فارسی بیبیسی به خط روسی منتشر کنیم. باری در یک مطلبی فارسی واژه “غولپیکر” را که برای شرکتهای بزرگ به کار رفته بود، وقتی به خط سیریلیک روسی برگرداندم، تبدیل به “گلپیکر” شد، چون خط روسی حرفهايی برای غ و واو مجهول ندارد.
اگرچه امروز این مشکل تا اندازهای رفع شده و الفبای سیریلیک پارسی در سامانهٔ یونیکد موجود است، هنوز هم در تاجیکستان بسیاری به جای آن از الفبای روسی بهره میبرند. برخی از سازمانها و مؤسسات دولتی و حتی شرکتهای مخابراتی تاجیکستان پیامهای خود را به مشتریان به الفبای روسی مینگارند. مثلاً یکی از دوستان چنین پیامی از یک بانک گرفته: “مشتری مخترم! انتکال شما با نظام دسترس روان کرده شد. رکم انتکال:… ملبگ…” یا پیام دیگری: “مشتری مخترم! انتکال شما با موفکیت به انتکالگیرنده پراخت کرده شد…”
یعنی اینجا “مخترم” به جای “محترم”، “انتکال” به جای “انتقال”، “رکم” به جای “رقم” و “ملبگ” به جای “مبلغ” آمدهاست. بدین ترتیب بسیاری به جای “هر” “خر”، به جای “جای” “چای”، به جای “جنگ” “چنگ”، به جای “قلب” “کلب”، به جای “جاه” “چاه”، به جای “جهالت” “چخالت”، به جای “قیر” “کیر”، به جای “رحمان” “رخمان”، به جای “بهار” “بخار”، و به جای “هفته” هم “خفته” مینویسند که معمولاً خندهدار از آب درمیآید.
موزونه عبدالرحمان، متخصص رایانه و اینترنت در تاجیکستان، میگوید علت این مشکل شاید این باشد که حروف معیار سیریلیک تاجیکی در سیستم ویندوز قبلا نبود و تازه در سالهای اخیر پیدا شده است: “قبلا بنا بر نبودن حروف استاندارد، کاربران از حروف غیراستاندارد استفاده میکردند. با این حروف مشکلاتی پیش میآید. وقت لازم است که مردم با کاربرد حروف استاندارد خو بگیرند. در کارگزاری مؤسسات دولتی شریفت (قلم) غیراستانداردی مورد استفاده قرار دارد. وقتی ما متنی از یک مؤسسه دولتی دریافت میکنیم، رایانه ما حروف آن را نمیخواند.”
به گفتهٔ خانم عبدالرحمان، حروف سیریلیک تاجیکی در برنامههای ویندوز از نسل هفت به بعد وجود دارد ولی بسیاری در تاجیکستان همچنان از رایانهها یا برنامههای قدیمی استفاده میکنند. این مشکل در بسیاری از تلفنهای همراه هم به دید میآید. بسیاری در تاجیکستان به تلفن هوشمند دسترسی ندارند یا توان خریداری آن را ندارند.
تنبلی یا خط ناکارآمد؟
برخی دیگر از صاحبنظران به این وضعیت میگویند “تنبلی”. یکی از دوستان که نخواست نامش را ببرم، میگوید برای فعال ساختن حروف سیریلیک فارسی در تلفن همراه “سه کلیک کافی است.” به نظر او “بسیاری أصلاً به فکر زبان مادری نیستند و ترجیح میدهند به روسی بنویسند. با خط سیریلیک زبان ما ممکن است از میان برود، چون دولت پشتیبان زبان نیست و شرایطی برای حفظ و ترویج آن وجود ندارد. کسی مجبور نیست که آن را بیاموزد یا از آن کار بگیرد.”
مشکل خط پیریلیک فقط به پیامرسانی محدود نمیشود. از مشکلات اصلی، کمچینی یا فقدان مطالب و محتوا به این خط در فضای مجازی است. شهرت قدرتف حقوقدان تاجیک که نام خود را در صفحهٔ فیسبوکیاش به الفبای روسی ثبت کرده، میگوید تلفن او حروف سیریلیک تاجیکی ندارد و مجبور است از حروف روسی استفاده کند: “در تاجیکستان اندک رسانهای هست که به خط سیریلیک تاجیکی مطالبی انتشار دهد. به همین دلیل من اخبار تازه را بیشتر از شبکههای روسی دریافت میکنم. کتابها در باره مسائل سیاسی، حقوقی و اقتصادی به زبان تاجیکی نیست. اگر باشد هم، بغایت اندک است و آنها هم ترجمههایی با کیفیت بد از زبان روسی هستند.”
“در سی سال گذشته حکومت نتوانست برای مؤسسات آموزش عالی کتابهای تاجیکی فراهم سازد. دانشمندان ما خودشان هم به زبان ما کتاب نمینویسند. من بارها در بارهٔ انتخابات، مطالبی به زبان تاجیکی جستجو کردم ولی نیافتم. مطالب طبی را هم نمیشود پیدا کرد. همه به زبان روسی است ولی به زبان ما نیست.”
فضای خالی از محتوا
اگر کسانی مثل شهرت قدرتف مجبورند برای مطالعهٔ کُتُب و مطالب علمی به تارنماهای روسی روی آورند، کسانی چون باباجان شفیع، کارمند کتابخانهٔ ملی تاجیکستان که خط فارسی بلد است، به دنبال منابع دیجیتال فارسی میروند.
وی میگوید: “فضای مجازی به خط سیریلیک تاجیکی اصلاً چیزی ندارد. میشود گفت که تاجیکان هنوز وارد این فضا نشدهاند. شخصاً من که انگلیسی نمیدانم، اگر به دنبال مطلبی باشم، حتماً به فارسی میجویم و مطالب فراوانی به فارسی پیدا میکنم. منابع کافی به خط سیریلیک فارسی در شبکهٔ جهانی وجود ندارد.”
مروری گذرا در جستجوگر گوگل این حرفها را ثابت میکند. اگر شما عبارت “شهر بخارا” را در گوگل به خط فارسی بنویسید، بیش از ۵۵ هزار نتیجه پیش چشمتان میگذارد. حالا همین عبارت را به سیریلیک بنویسید، نتیجه ۱۱ هزار است ولی اغلب این مطالب به زبان ازبکی و روسی و حتی انگلیسی است و در این میان مطالبی به زبان به اصطلاح “تاجیکی” کمتر پیدا میکنید. به همین شیوه می توان عبارت “فیزیک هستهای” را به خط پارسی جستجو کرد و بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار نتیجه گرفت، در حالی که جستجوی این عبارت به خط سیریلیک تاجیکی فقط ۲۶۱ نتیجه می دهد.
این مشکل بویژه در مورد واژههایی محسوس است که وامگرفته از زبان روسی هستند و نوشت آنها نیز به شکل روسی در میان تاجیکان رایج است. مثلا اگر نام کرونا را به خط پیریلیک به شیوه روسی بنویسید، آنگونه که رسانههای تاجیکستان مینویسند، گاه حتی یک مطلب به اصطلاح “تاجیکی” هم گیرتان نمیآید.
فردوس اعظم، از شاعران جوان تاجیک که اشعار خود را بیشتر به خط فارسی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، میگوید خوانندگان شعر او به خط پیریلیک بغایت کم هستند و ۹۷ درصد مخاطتبان اشعارش از فارسیزبانان ایران و افغانستانند. اشعار او بیشتر در صفحات و گروههای فارسیزبان همرسانی میشود.
وی میافزاید: “من شاید از اولین کسانی باشم که شعرهایم را به خط فارسی نشر میکنم. قبلا فقط به فارسی نشر میکردم ولی بعضی دوستان خواهش کردند که به پیریلیک هم گذارم. در تلگرامم که نزدیک ۱۰۰۰ نفر خواننده دارد ۹۵ درصد فارسیزبانان ایران و افغانستان هستند. در اینستاگرام که حدود ۵۰۰۰ دنبالکننده دارم، تاجیکستانیها خیلی کمند. زیر غزل آخرم ۵۰۰ نفر پسند گذاشتند که از میان اینها شمار تاجیکستانیها به ۸۰ نفر هم نمیرسد.”
اینجاست که به درک چرایی بحثهای طرفداران و مخالفان گذار به خط فارسی در تاجیکستان میرسیم. طرفداران خط فارسی معتقدند که گذار به این خط با فراهم ساختن منابع فراوان علمی و ادبی در فضای مجازی، دروازهٔ بازار بزرگی را برای تولیدات ادبی و هنری تاجیکستان در کشورهای همسایهٔ ایران و افغانستان باز میکند. در حالی که مخالفان خط فارسی نگران تاثیراتی هستند که ممکن است ارتباط با جهان فارسیزبان در شیوهٔ زندگی و افکار مردم تاجیکستان برجای گذارد.

انزوا و استبداد
حالا ممکن است بپرسید این مسایل به بحث جبرگرایی در فناوری که مقدمهای طولانی بر آن نوشتم، چه ربطی دارد؟ ربطتش این است که این مفهوم که من چندان علاقه و اعتقادی به آن ندارم، در زندگی مردم تاجیکستان یا فارسیزبانان فرارود تاثیر گستردهای دارد. یعنی تاجیکان منفعلانه تن به رسانه یا ابزاری ارتباطی دادهاند که چندان کاربردی نیست و این ابزار هم آنها را هرچه بیشتر و بیشتر منزوی کرده است.
یکی از همکاران انگلیسیام که سالها پیش برای تشکیل یک دورهٔ آموزشی برای روزنامهنگاران محلی به دوشنبه رفته بود، میگفت به نظر میرسد تاجیکان در بحران هویت به سر میبرند. آنها دانش زبان روسی را از دست دادهاند، خط فارسی را هم نیاموخنهاند، انگلیسی هم نمیدانند و این وسط سردرگم ماندهاند.
بدین ترتیب، خط تحمیلی پیریلیک سرنوشت تاجیکان را طی یک قرن گذشته رقم زده و احتمالاً دهسالههای دیگر نیز رقم خواهد زد؛ مگر این که اتفاقی نامناظره بیفتد.
دولت تاجیکستان که بارزترین نمونهٔ یک نظام استبدادی در عصر دیجیتال است، از هر گونه تغییر و تحول بیم دارد و از همان آغاز همه سعی خود را کرده تا رسانهها و ابزارهای ارتباطی را در سیطره خود نگه دارد. از جمله تبدیل خط را هم برای موجودیت خود زیانبار میداند، چون ممکن است باعث دسترسی مردم به اطلاعات و منابع تازه شود و به بیداری و ناخوشنودی عمومی دامن زند.
امامعلی رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان، خود را “پیشوای ملت” اعلام کردهاست. دستگاه تبلیغات دولتی او را نجاتدهنده معرفی میکند و بر تاریخ گذشته، چه شوروی و چه پیشاشوروی، خط بطلان میکشد. کیش شخصیت او فقط در وضعیت موجود میتواند معنا داشته باشد. یعنی این خط پیریلیک بوده که تاجیکان را تبدیل به “ملت” کرده و این ملت در برههای از زمان دچار مصیبت شده و پیشوایی آمده و نجاتش دادهاست.
بر پایهٔ نظریهٔ مکلوهان، تبدیل رسانه یا ابزار ارتباطی میتواند زندگی مردم و سامانهٔ فرهنگی و اجتماعی را تغییر دهد. پس میتوان به این نتیجه رسید که تبدیل خط و ایجاد پیوند قویتر با تاجیکان و فارسیزبانان برونمرزی ممکن است هویت تاجیکان را متحول سازد و در اندک مدتی کیش شخصیت را نیز درهم کوبد: این، درست همان است که حکومت نمیخواهد.
بی بی سی فارسی
‘یک دور دیگر’؛ چگونه فیلمی در مورد مشروبنوشی به ستایش زندگی بدل شد؟


در عجیبترین فصل جوایز سینمایی که تاکنون دیدهایم، یک فیلم دانمارکی در مورد چهار مرد میانسال سفیدپوست که یک نظریه را با نوشیدن الکل میآزمایند، به موفقیتی بزرگ بدل شده است.
“یک دور دیگر” فیلمی به کارگردانی توماس وینتربرگ با بازی مدس میلکسن برنده چهار جایزه اروپایی در ماه دسامبر شد.
این فیلم همچنین نامزد چهار جایزه بفتا از جمله در بخش بهترین بازیگر برای میکلسن و نامزد دو جایزه اسکار از جمله در بخش بهترین کارگردانی است.
کارگردان فیلم میگوید که هر جایزهای که فیلم ببرد (مثل خود فیلم) یادبود ایدا دختر نوجوان او است که چهار روز پس از شروع فیلمبرداری در تصادف اتومبیل کشته شد. این دختر ۱۹ ساله قرار بود در این فیلم بازی کند.
- برترین فیلمهای ۲۰۲۰ تا امروز
- ایمان پرشور و امیال سرکوب شده در آثار کارل درایر
- جنگ و صلح؛ داستانِ ودکا و کرملین

وینتربرگ میگوید: “این فیلم خیلی برایم خاص است چون هنگام ساخت آن دخترم را از دست دادم. به همین دلیل فیلم را برای او و به افتخار او ساختیم. او عاشق این پروژه بود و آن را میستود؛ بنابراین هر تلالو درخشش فیلم به او تعلق دارد.”
“اوایل، ادامه کار تقریبا غیرممکن بود، همه ما خرد شده بودیم. تنها راه ادامه کار این بود که فیلم را برای او بسازیم. به همین دلیل نام دختر من در پایان فیلم به چشم میخورد. این به من انگیزه میدادصبح از خواب بیدارم شوم تا برایش کاری انجام دهم. احساس میکردم، فیلم برایم معنای خاصی داشت هرچند که در عین حال همه چیز بیمعنا به نظر میرسید.”
کارگردان “یک دور دیگر” میگوید این قضیه موجب شد که فیلم “باشکوهتر” شود: “اول قرار بود فیلمی در مورد الکل و رفاقت بسازیم، بعد بلندپروازانه به این فکر افتادیم که یک دور دیگر را راجع به زندگی بسازیم. نه فقط راجع به زنده ماندن، بلکه در مورد زندگی. فیلم در کلاس ایدا و میان همکلاسیهای او در مدرسه فیلمبرداری شد و به نوعی بزرگداشت جوانی و نوع زندگی او نیز بود.”

وینتربرگ فیلمنامه “یک دور دیگر” را با همکاری توبیاس لیندولم، فیلمنامهنویس دانمارکی نوشت. مدس میکلسن، نقش مارتین یک معلم تاریخ را بازی میکند که همراه رفقایش تامی، پیتر و نیکلای (با بازی توماس بو لارسن، لارس رانته و مگنوس میلنگ) این فرضیه را آزمایش میکنند که الکل میتواند کمک کند سرزندگی و طراوت از دست رفته جوانی را بازیابند.
نویسندگان فیلم از فرضیه فین اسکاردرود، روانپزشک نروژی الهام گرفتهاند که میگوید خون انسان مادرزاد ۰/۰۵ درصد کمبود الکل دارد. وینتربرگ میگوید: “او معتقد است که این مقدار الکل میتواند خلاقیت، شجاعت و انگیزه ایجاد کند. من همچنین تاریخ جهان را مطالعه کردم و از کشف این حقیقت مشعوف شدم که بسیاری از بزرگترین دستاوردها برای کسانی حاصل شده که در هنگام بدست آمدن آنها، احتمالا مست بودهاند.”
“من و توبیاس لیندولم کشف کردیم که الکل میتواند افراد و موقعیتها را ارتقا دهد و همزمان میتواند انسانها را بکشد و خانوادهها را متلاشی کند.”

“ما میخواستیم بزرگداشتی برای الکل برگزار کنیم اما واضح است که قصد داشتیم این کار را تلویحی انجام دهیم. هرگز نمیخواستیم بیانیهای اخلاقی راجع به الکل صادر کنیم همان طور که قصد نداشتیم یک آگهی تبلیغاتی برای الکل بسازیم.”
آقای وینتربرگ همچنین میگوید که هنگام فیلمبردای خبری از مصرف الکل نبود: “موقع فیلمبردای هیچ کس الکل نمینوشید اما هنگام تمرین و گرفتن برداشتهای آزمایشی ما برای امتحان کردن فرآیند تحقیق، لبی تر میکردیم.”
“یک دور دیگر”، آخرین همکاری بین وینتربرگ و میکلسن است. این دو هنرمند دانمارکی سال ۲۰۱۲ در فیلم شکار نیز همکار بودند؛ اثری در مورد آزار کودکان که نامزد اسکار، گلدن گلوب و بفتا شد و میکلسن با بازی در آن برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن شد.
وینتربرگ در مورد این بازیگر میگوید: “او خودِ فیلمِ یک دور دیگر است و همین طور سه بازیگر دیگر. این فیلم برای آنها و بخصوص مدس ساخته شده است. آنها تبدیل به یک فیلم سینمایی شدهاند و این دو را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد.”
“مدس بازیگر فوقالعادهای است و بهترین سازی که یک رئیس ارکستر میتواند در اختیار داشته باشد. و فیلم، همان طور که دیدید با یک رقص تمام میشود. این قدرت او به عنوان یک هنرپیشه را نشان میدهد. او عالی کار کرد.”

فیلم پارسال و زمانی که سینماهای دانمارک باز بودند، بسیار پربیننده شد. وینتربرگ میگوید: “نگران بودم که فیلمی که از الکل و نوشیدن احمقانه پر شدهاست و با صحنه رقص آغاز میشود را در دنیایی که با مرگ و بحرانهای مالی روبرو بود، نمایش دهم.”
“نگران بودم که فیلم کمی بیربط به نظر برسد ولی عکس آن اتفاق افتاد. به نظرم مردم به رفتاری غیر منطقی و کاملا فیزیکی نیاز داشتند. از خوش شانسی من به نظر میرسید که مردم فیلم را در آن موقعیت بیشتر هم دوست داشتند.”
“ما جوانان ۱۹ سالهای را داشتیم که با کولهپشتیهایی که در آن آبجو گذاشته بودند برای بار چهارم به تماشای این فیلم مینشستند و همین طور الکلیهای ناشناسی که فکر میکردند موضوع فیلم در مورد آنهاست.”
نقطه اوج “یک دور دیگر” موفقیت سینمای مستقل اروپاست؛ آن هم زمانی که سینماها حدود یک سال است بسته هستند و اقتصاد سینما وضعیت بیثباتی دارد.

وینتربرگ از سازمانهایی مانند آکادمی اسکار به دلیل ادامه دادن فعالیتهایشان تمجید کرد: “آنها برای سینما میجنگند و این نیازمند توجه است. هرچند که ممکن است موفقیت آنها به اندازه قبل از محدودیتها نباشد.”
“من تا حالا برنده اسکار نشدهام. اگر برنده شوم بسیار اسباب افتخارم است. خیلی به دخترم فکر میکنم. این فیلم بخصوص برایم معنای دیگری دارد؛ متفاوت از تمام فیلمهایی که تا الان ساختهام. همین حالا هم با دیدن سکانسهایی که به یاد دخترم ساختم، حس عجیبی پیدا میکنم.”
بی بی سی فارسی
زبان در جاده سیاست؛ ماجرای تغییر خط در ترکیه


در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونیهای آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالشهای پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته میشود. صاحبنظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویههای مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداختهاند.
در این مجموعه، رسمالخط، نقطهگذاری و نگارش نویسندگان حفظ شدهاند.

بحث در مورد نارساییهای خط عربی، تنها مربوط به زبان فارسی و ایران صد سال اخیر نبوده است. این خط و ضعف و قوتهایش در سالهای آغازین جمهوری ترکیه و پیشتر از آن در دوران عثمانی هم، یکی از دغدغههای روشنفکران و در عین حال سیاسیون ترکیه هم بوده است.
نزدیک به یکصد سال پیش، ترکیه خط خود را از عربی به لاتین تغییر داد و این تغییر به یکی از مهمترین و جنجالبرانگیزترین اصلاحاتی تبدیل شد که هنوز هم در این کشور موضوع بحث و درگیری است. از یک طرف طرفدارن این تغییر از مدرن شدن جامعه ترکیه و ارتباط بیشتر این کشور با جهان غرب سخن گفته و از سویی دیگر مخالفان آن، به گسست تاریخی بهوجود آمده در جامعه ترکیه و تبعات ناشی از آن سخن میگویند.
نگاهی به تاریخچه و تبعات مثبت و منفی این تغییر، میتواند ایرانیان را به درکی از آنچه عملا در فرآیند تغییر خط اتفاق میافتد برساند.
داستان تغییر خط ترکی از عربی به لاتین
ترکها در طول تاریخ خود از الفباهای بسیاری مانند اورخون، سیریلیک و یونانی استفاده میکردند. پس از استیلای اسلام در منطقه آناتولی برای نزدیک به ۱۰۰۰ سال، زبان ترکی با استفاده از الفبای ترکی عثمانی که مبتنی بر خط عربی بود نوشته میشد اما این خط برای نوشتن کلمات ترکی ناکافی و ناقص بود. برای برخی از واجهای چند حرف و برای برخی دیگر به ویژه واجهای صدادار، هیچ حرفی وجود نداشت.
از اواسط قرن نوزدهم میلادی و با رواج تلگراف و صنعت چاپ، بحث در مورد الفبای ترکی و مشکلات و ضعفهای خط عربی برای نگارش زبان ترکی آغاز شد. در این دوره، برخی روشنفکران ترک شروع به بحث در مورد دلایل عقبماندگی عثمانی در برابر غرب پرداختند. یکی از مهمترین مواردی که این روشنفکران روی آن دست گذاشتند، بالا بودن نرخ بیسوادی و اصلاحاتی بود که باید در زمینه آموزش انجام میپذیرفت. اصلاح الفبای ترکی یکی از این موارد بود. البته بیشتر این بحثها پیرامون اصلاح خطِ موجود و تغییراتی در جهت بهینه کردن آن بود نه تغییر کامل خط..
با فروپاشی امپراطوری عثمانی و تاسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ به رهبری مصطفی کمال آتاتورک، که خود تحصیل کرده مدارس نظامی سکولار و غربگرا بود و تصمیم داشت تا با گسستی همه جانبه از میراث عثمانی تاریخی یکسره جدید برای ترکیه نوین بسازد، اصلاحات وسیعی در زمینههای گوناگون در دستور کار قرار گرفت.
در سال ۱۹۲۸ یکی از تنشزاترین این اصلاحات، یعنی تغییر خط ترکی از عربی به لاتین که در ادبیات سیاسی ترکیه به نام “انقلاب حروف” نامیده میشود، آغاز شد. الفبای جدید برگرفته از الفبای لاتین و متشکل از ۲۹ حرف بود که هفتتای آنها (Ç، Ğ، I، İ، Ö، Ş وÜ) شکل تغییر یافتهای از حروف اصلی لاتین بود که متناسب با احتیاجات آوایی زبان ترکی ساخته شده بودند. این “انقلاب” تاثیرات کوتاه و بلند مدت بسیاری چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه سیاست و اجتماع ترکیه برجا گذاشت.
محافظهکاران با این استدلال که حذف خط عربی از الفبای ترکی هویت مذهبی ترکیه را از بین برده و باعث جدایی این کشور از جهان اسلام میشود مخالف این طرح بودند. عده دیگری از روشنفکران هم به دلایلی دیگر با این طرح و نحوه اجرای آن مخالفت میکردند.
علیرغم پیشنهادات داده شده برای تغییر الفبا در طول ۳ سال، آتاتورک دستور داد تا این تغییر ۳ ماهه اجرایی شود. معنی اینکار تغییر نام خیابانها، مغازهها و علایم عمومی، به روز شدن اسناد رسمی و تالیف و چاپ کتابهای درسی جدید بود، صرف نظر از اینکه شهروندان میتوانند آنها را بفهمند یا نه.
همه شهروندان بین شانزده تا چهل سال سن ملزم به آموختن خط جدید شدند و مدارسی به این منظور افتتاح شد. فقط در استانبول نزدیک به دویست هزار زن و مرد در کلاسها ثبت نام کردند.
آتاتورک برای توجیه و ترویج خط جدید با گچ و تخته سیاه قابل حمل به بسیاری از نقاط کشور سفر کرد و خط جدید را تقریباً در هر محیطی مانند مدارس، میدانها و سایر مکانهای عمومی توضیح داد: “دوستان من، زبان غنی و هماهنگ ما از امروز میتواند خود را با حروف جدید ترکی نشان دهد. ما باید خود را از شر این نشانههای نامفهوم و بیمعنی، که قرنها ذهن ما را در زندانی آهنین نگه داشته بود، نجات دهیم. شما باید خط ترکی جدید را به سرعت یاد بگیرید و آن را به دیگر هموطنان، زنان، مردان، باربرها و قایقرانان بیاموزید. این را به عنوان وظیفهای ملی و میهنی در نظر بگیرید … اکنون زمان ریشهکن کردن خطاهای گذشته است. ما باید این خطاها را ترمیم کنیم … ملت ما با ذهن و الفبای خود جایگاهش را در جهان متمدن نشان خواهد داد.”
به این صورت مساله تغییر خط نه فقط به اصلاحاتی در زبان نوشتاری که خط جدید را به یکی از خطوط قرمز سکولارهای ترکیه تبدیل کرده و خط عربی ارتجاعی و حروف لاتین مترقی قلمداد شدند.
با تصویب این قانون نوشتن ترکی به خط قبلی ممنوع شد و با تاسیس فرهنگستان زبان ترکی در سال ۱۹۳۲، قوانین جدیدی برای حذف کلمات و اصطلاحات عربی و فارسی، به عنوان بخشی از ساخت “ترکیه جدید” و رسیدن به زبان “ترکی خالص” وضع شد. شهرهایی که نام غیر ترکی داشتند تغییر کردند. کتابهایی که در متن آنها زبان فارسی و یا عربی استفاده شده بود، حتی کتابهای دینی ممنوع شدند. استفاده از متون قبلی تنها با قصد امور پژوهشی مجاز اعلام شد و معلمان هم موظف به عدم استفاده از این دو زبان در تدریس شدند و زبان فارسی و عربی هم به عنوان زبان خارجی از برنامه آموزشی مدارس ترکیه حذف شدند.

دستآوردها و گرفتاریهای تغییر خط
هرچند تصمیم تغییر خط از عربی به لاتین و پاکسازی زبان، مانند بسیاری دیگر ازتصمیمهای دولت تازه تاسیس ترکیه، نه برآمده از سطح جامعه و حتی روشنفکران محلی که تصمیمی یک جانبه و بالا به پایین برای متجدد کردن جامعه بود اما این تغییر دستاوردهایی را با خود به همراه داشت.
یکی از مهمترین این دستاوردها، یکسان شدن گفتار و نوشتار ترکی بود. به صورت خاص حروف صداداری که در زبان ترکی موجود و خط عربی حرفی برای ثبت آنها ندارد. پروفسور مینا اورگان استاد دانشگاه و نویسنده در خاطرات خود این تغییر را چنین توصیف میکند: “من به خوبی ظهور الفبای لاتین را به یاد می آورم. گرچه من بچهای باهوش طبیعی بودم و دو زبان خارجی یاد گرفته بودم، اما نمیتوانستم زبان خودم را به درستی بخوانم. حروف عربی برای زبان ترکی نامناسب هستند، وقتی متنی که با حروف عربی نوشته شده است را میخوانم، گیج میشوم. به عنوان مثال، متداولترین حروف صدادار ترکی u ،ö و ü در بین حروف عربی وجود نداشتند و به جای آنها “و” وجود داشت که آن را می توان به پنج روش مختلف تلفظ کرد.”
همچنین در جامعهای که نرخ باسوادی در آن نزدیک به ۱۰ درصد بود، این تغییر آسانتر بود اما از سوی دیگر در طی ۳ ماه بخش بزرگی از این تعداد هم به جمع بیسوادان پیوستند. برای مبارزه با این حجم بیسوادی در دهههای ۳۰ تا ۵۰ میلادی طرحهای دیگری با نام “خانههای مردم” و “انستیتوهای روستایی” شکل گرفتند و نرخ باسوادی در سال ۱۹۳۵ به ۲۰ درصد رسید. امکان چاپ ارزان و راحتتر کتابهایی با الفبای جدید (خط عربی به نزدیک به ۴۰۰ قطعه برای حروفچینی نیاز داشت) توانست وضعیت سوادآموزی را بهبود بخشد.
اما دلیل اصلی این تغییر خط را نمیتوان تنها با مزایای خط لاتین به عربی مرتبط دانست. یکی از مهمترین دلایل اصرار آتاتورک به تغییر خط، برنامه او برای گسست از تمام مظاهر قدیم و در عین حال برای فاصله گرفتن جامعه ترکیه از اسلام بود. این خط در عین حال از نظر سیاسی کمک کرد تا ترکیه از شرق و اسلام گسسته و به کشورهای غربی نزدیکتر شود. هرچند این تغییر خط و از بین رفتن ارتباط مردم با متون گذشته در عین حال گسستی تاریخی در تاریخ معاصر ترکیه ایجاد کرد که خود موجب جریانی از دل جامعه برای بازگشت به خویشتن شد. بسیاری از حرکتهای اسلامی و محافظهکار در دهههای اخیر هم از دل این بازگشت به خویشتن متولد شدند.
اما این رفرم زبانی، باعث تبعیضاتی علیه مخالفان این تغییر و سایر اقلیتها هم شد. به عنوان مثال هنگامی که دارالفنون قدیمی در استانبول مجدداً تاسیس شد، دو سوم کادر آموزشی این دانشگاه اخراج شدند و تنها پیروان اصلاحات کمالیستی و طرفداران خط جدید توانستند موقعیت خود را حفظ کنند. این تازه آغاز بسیاری از پاکسازیهای دانشگاههای ترکیه در سالهای بعدی بود.
این اصلاحات هدف سیاسی دیگری هم داشت؛ امحای اقلیتهای ترکیه در ساختار دولت/ملت مبتنی بر ترک بودن. در حالی که حروف جدیدی به الفبای لاتین اضافه شدند، سایر حروفی که در زبانهای دیگر منطقه آناتولی وجود داشتند ممنوع اعلام شدند. حروف Q ،X وW به علت آنچه سازگار نبودن با آوای ترکی خوانده شد جایی در این الفبا پیدا نکردند و در عین حال استفاده از این سه حرف غیرقانونی تلقی و جرم محسوب شده و تنها در صورتی که بخشی از یک کلمهی لاتین بود مجاز تلقی میشد.
اما این سه حرف هجاهایی را در زبان کردی نمایندگی میکردند. با اجرایی شدن این قانون کسانی که در نامشان این حروف وجود داشت قادر به گرفتن شناسنامه نبودند و کسانی هم به علت استفاده از این سه حرف در نوشتههایشان زندانی شدند. حساسیت به این حروف تا حدی بود که استفاده از آنها از سوی دولت ترکیه به مثابه “حمایت از تروریسم” تلقی میشد.
این ممنوعیت تا چند سال پیش برقرار بود و در سال ۲۰۰۷ شهردار یکی از شهرهای منطقه کردنشین ترکیه به علت نوشتن تبریک نوروز با حرف W دادگاهی شد. دو سال بعد ۲۰ تن از شهروندان کرد ترکیه به همین جرم جریمه شدند. در نهایت در سال ۲۰۱۳ حروف W، Q و X قانونی شدند.
زبان و خط، دعوایی که هنوز ادامه دارد
مساله خط عربی یا لاتین هنوز هم عرصه مهمی برای درگیریهای سیاسی در ترکیه است. از یکسو طریقتهای اسلامی تبلیغات زیادی برای بازگشت خط عربی و آموزش زبان عثمانی انجام میدهند و از سوی دیگر بخشهای مدرنتر جامعه، این خط را به نوعی نماینده محافظهکاری و عقبماندگی در جامعه میبینند. بسیاری یکی از دلایل بروز اسلامگرایی سیاسی در دهههای اخیر در ترکیه را سیاستهای مدرنیته از بالای آتاتورک و سالهای اول جمهوری به ویژه تغییر یکباره خط مرتبط میدانند.
رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان در سال ۲۰۱۴ در مراسم اهدای جایزه هیئت تحقیقات علمی و فناوری ترکیه گفت: “در حالی که ما زبانی بسیار غنی داشتیم که برای تولید علم بسیار مناسب بود، یک شب خوابیدیم و صبح روز بعد زبانمان از بین رفته بود. اکنون ما به سطح کشوری رسیدهایم که به زبانهای خارجی علم میآموزد و کلمات کنونی زبان ترکی برای فلسفهورزی کفایت نمیکند.” البته این اولین و آخرین باری نبود که اردوغان به تغییر خط و زبان ترکی اشاره میکرد.
در همین سال “نوزدهمین شورای ملی آموزش” تصویب کرد که ترکی عثمانی باید به عنوان یک واحد درسی اجباری به برنامه آموزشی دبیرستانها افزوده شود. با اعلام این خبر صدای کمالیستها درآمد و این موضوع را گام جدیدی از سوی دولت برای عدول از اصول لائیسیته دانسته و تلاشی برای بازگشت به دوران عثمانی تلقی کردند. هرچند این طرح هنوز هم اجرایی نشده و شهروندان ترکیه هنوز از خواندن متون پیشتراز یکصد سال پیش خود ناتوان هستند.
قسمتهای قبلی مجموعه زبان و خط فارسی:
- پرسشهایی درباره جنبشهای اصلاحی خط و زبان فارسی
- چرا هیچ خطی هیچگاه کامل نیست؟
- زبان و خط در آینه فرهنگ و سیاست
- عوامل و دلایل تغییرات خط و زبان
- نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی
- فارسی، زبانی کهن، چندخطی و بینالمللی
- رویکردها به زبان و خط
- ‘کاغذ اخبار’؛ سرگذشت اولین روزنامهی ایران
- افسانههای تغییر خط
- آیا خط سیریلیک سرنوشت تاجیکان را رقم میزند؟
- یگانهگی روش املای زبان فارسی دری در افغانستان یک نیاز جدّیست
- ‘تقابل با فرهنگستان’؛ مانعی جدی در راه نظاممند کردن خط فارسی
- شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
- شورایِ بازنگری در شیوهیِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی ‘مهم اما ناتمام’
- نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
- معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
- سیاستزدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
- یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبانها؟
- نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما
بی بی سی فارسی
بازگشت شاهان باستانی مصر در رژه مومیاییها

مصری ها نظارهگر رژه تاریخی حاکمان کهن این سرزمین در قاهره پایتخت هستند.
در این برنامه پر زرق و برق چند میلیون دلاری ۲۲ مومیایی – ۱۸ شاه و چهار ملکه – از موزه نئوکلاسیک مصر به نمایشگاه جدیدی در فاصله ۵ کیلومتری محل قبلی منتقل می شوند.
این مومیایی ها در میان تدابیر شدید امنیتی که با جایگاه و منزلت سلطنتی آنها همخوانی دارد به موزه جدید ملی تمدن مصر منتقل می شوند. این برنامه “رژه طلایی فراعنه” نام دارد.
آنها به ترتیب زمانی سلطنت خود منتقل می شوند؛ از تائو دوم فرمانروای سلسله هفدهم گرفته تا رامسس نهم، که در قرن ۱۲ قبل از میلاد سلطنت می کرد.
مصر یک سال پیش افزایش شدید آمار ابتلا به کووید -۱۹ را تجربه کرد، اما بعدا به دنبال کاهش آمار ابتلا و مرگ، محدودیت های گردهمایی در فضای باز لغو شد.
یکی از جذابیت های اصلی رویداد روز شنبه شاه رامسس دوم، معروف ترین فرعون از دوران پادشاهی جدید، است که برای ۶۷ سال حکمرانی کرد و به خاطر امضای اولین پیمان صلح معروف است.

یک جاذبه دیگر ملکه حتشِپسوت یا بانوی اشرافی اصیل است. او در زمانی حاکم شد که طبق آداب و رسوم وقت، زنان فرعون نمی شدند.
هر مومیایی سوار بر یک وسیله نقلیه با دکوراسیون خاص منتقل می شود و دور آنها را کاروانی شامل ارابه ها احاطه کرده است.
مومیایی ها برای حفاظت بهتر در جریان این انتقال در جعبه های مخصوص نیتروژن قرار داده شده اند. جاده های مسیر حرکت هم دوباره آسفالت شده تا حرکت آنها روان و بی دست انداز باشد.
این مومیایی ها در سال ۱۸۸۱ و ۱۸۹۸ در دو محفظه در ویرانه تبای (تبس) پایتخت باستانی مصر یا همان الاقصر در مصر علیا کشف شد.
این بقایا در موزه معروف مصر که جهانگردان از اطراف جهان در یک قرن اخیر به دیدن آن را رفته اند قرار گرفت.
مقام های مصری امیدوارند که موزه تازه که در ماه جاری به طور کامل فعال می شود به احیای صنعت گردشگری مصر کمک کند که از درآمدهای مهم کشور است.

این صنعت در یک دهه اخیر به دلیل تلاطم سیاسی و در یک سال اخیر به دلیل همه گیری کرونا ضربه خورده است.
نمایشگاه تازه آنها “مومیایی های تالار سلطنتی” خواهد بود که از روز ۱۸ آوریل به روی عموم باز می شود.
این تالار طوری طراحی شده که فضای دره پادشاهان در الاقصر را برای بازدیدکنندگان تداعی می کند.
“موزه کبیر مصر” که مجموعه معروف توتانخامون در آن مستقر می شود قرار است سال آینده افتتاح شود. این موزه به اهرام بزرگ در جیزه قرار دارد.


-
رویداد های اخیر3 روز پیش
گزارش: اوضاع نابسامان افغانستان قدرت رییس جمهور غنی را تضعیف میکند
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
حمله بر کاروان موترهای معاون دبیرخانه مجلس سنا؛ یک نفر جان باخت
-
رویداد های اخیر3 روز پیش
صالح: امریکا آجندای نشست ترکیه را با حکومت شریک کرد
-
جهان4 روز پیش
شلیک توپ در بریتانیا به مناسبت درگذشت شاهزاده فلیپ
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
خلیلزاد در آستانه نشست استانبول به کابل رسید
-
جهان2 روز پیش
ایران: انتقام انفجار نطنز را از اسراییل میگیریم
-
رویداد های اخیر4 روز پیش
احزاب سیاسی کشور طرح مشترک برای صلح را در نشست استانبول ارایه خواهد کرد
-
اخبار ساحوی5 روز پیش
منابع: در حملات طالبان در هرات ۹ تن از نیروهای مرزی جان باختند